ماجرا آغاز میشود، گزارشی تمام فضای خبری را درمینوردد،گزارشی که واجد محتوایی مدهش و هولناک است؛گزارشگر با دستگاه کارتخوانی در دست بر صفحه تلویزیون ظاهر میشود وبه لحن خودمانی چنین میگوید: «دکتری در حین جراحی و در زمان بیهوشی بیمار کارتخوان رو میبرد بالاسر بیمار ومیگه پول جراحیت بیشتر میشه اگر ندی جراحی رو ادامه نمیدیم.»

خبر
بهقدری هولناک و عجیب است که فقط میتوانی بهتزده و بینهایت متاسف
شوی، اصلاً فراموش میکنی چطور ممکن است حین بیهوشی با بیمار حرف زد و مگر
درخواست وجه قبل از جراحی که بیمار فقط باید بر خود و نگرانیهایش متمرکز
باشد زشتی کمتری دارد.
فضای
جامعه بالطبع ملتهب میشود، درمان از حقوق اولیه بشری در تمام جوامع است و
برخوردی چنین غیرانسانی با یک فرد آنهم بهعنوان بیمار و در اتاق عمل و
حین جراحی حرکتی غیرقابلاغماض محسوب میشود.موجی از نگرانی و بیاعتمادی
در فضای اجتماعی پراکنده و در باب آن مکرر ابراز نگرانی میشود.
اما
وقتی
مسئولان وزارت بهداشت موضوع را تشریح میکنند متوجه میشویم، فرد
موردنظر برای کاشت مو به یک موسسه زیبایی مراجعه کرده و اصلاً بیهوشی و
اتاق عملی در کار نبوده است، ضمناً این مسئله در یک موسسه زیبایی غیرمجاز
که سابقه پلمپ داشته وزارت بهداشت در پی پلمپ مجدد آن به دلایل تخلفات
متعدد بوده،انجامشده است.
اینها مرور اطلاعاتی بود که در فضای خبری کشور شاهد آن بودیم .
حال
که التهاب اولیه اتفاق فرونشسته است شاید کمی بهتر بتوان ریشه و اثرات آن
را واکاوی کرد؛
از
روز روشنتر است که اخذ هرگونه وجه غیرمتعارف و هرگونه اهمال در اقدامات
پزشکی از یک ویزیت تا سنگینترین اقدامات جراحی و مداخلهای، غیراخلاقی بود
و نیازمند پیگیری و مستوجب مجازات متناسب است، اما علت قلب متعدد واقعیت
در این فرایند برای چیست؟بار عاطفی و غیرانسانی دروغین تحمیلشده بر گزارش
در استفاده از کلمات اتاق عمل، بیهوشی و اضافه کردن یک کارتخوان و مقادیر
قابلتوجهی بیرحمی به این فضا، گویی به دنبال تخریب به هر قیمت است تا
پردهبرداری از حقیقت.
سوال
اینجاست که مرجع پاسخگویی و رسیدگی به چنین آسیبهای گاهبهگاه که بدون
تحقیق و بررسی بر ساختار رابطه بیمار و درمانگر در جامعه -که درمان صحیح
بر صیانت از آن استوار است- وارد میشود کجاست؟
القاء
بیاعتمادی در جامعه نسبت به پزشکانی که برای سلامت بیمارانشان تلاش
میکنند با چه توجیهی در پیشگاه بعضی از اصحاب رسانه مباح تلقی شده است ؟
قاعدتاً
جامعه پزشکی به سبب وظیفه پاسداشت سلامت جامعه و دغدغه حفاظت از شرافت
حرفهای در مواردی از تخلف و مشکلات که در سیستم بهداشت و درمان کشور
بهصورت فردی یا ساختاری وجود دارد پیش از همه و بیش از همه خواهان برخورد
اساسی و مشتاق راهحلهای واقعی است، اما این مهم جز با بهره بردن از
حداقلهای منطق و تحقیق و روشنگری امکانپذیر نمیشود.ارائه چنین
گزارشهایی که آلوده به انواع موارد قلب واقعیت است نهتنها ظلمی بزرگ بر
گوهر اعتماد جامعه و تعدی به حقوق افراد درزمینه سلامت است که نه رهآورد
مثبتی دارد و نه راهکاری ارائه میکند.
درعینحال تولید سوءنیت و القای بدبینی نسبت به سیستم درمان کشور و ایجاد
تشویش در ذهنیت پزشکان که قاعدتاً باید مصروف در کار اصلی درمانگری آنان
شود نه شرط انصاف و نه راهی به نجات است .
با
این روند بهتدریج جامعهای بدبین به بخش سلامت ساخته میشود که به سبب
القای بیاعتمادی تصنعی،بهره کافی را از سیستم درمانی نمیبرد و پزشکانی
که زیر فشار دائمی سوء چنین تبلیغاتی روزبهروز تحلیل میروند و کمکم از
اینکه بتوانند تمام انرژی خود را وقف بیمارانشان نمایند ناتوان خواهند
بود.
بنابراین
نگرانی همچنان برجای خود باقی است؛این بار هم گذشت اما گزارش غیرواقعی
بعدی قرار است کجا باشد و مجال دیگری که قرار است اعتماد صادقانه جامعه به
چالش کشیده شود کجاست؟
باید
توجه کرد که در فضای رسانه نقطه تعادل بین جذب مخاطب و موضوعات که اینجا
سیستم بهداشت و درمان است تنها روشنگری و حقیقتیابی است و بس و هیچ
مصلحت و اعمال سلیقهای در این موارد پذیرفتنی نیست .
راه از بین بردن کژتابیهای موجود سیستم بهداشت و درمان در کشور نه ساختن
جو غیرواقعی و فضای مصنوعی که در برخورد واقعی، شفاف، روشنگر وتوام با
تحقیق در مورد اهمالکاریهای موجود با روش نقد بیطرف و بیتعارف است
.نقدی که بیگمان خطاکاران معدود واقعی سیستم بهداشت و درمان کشور و غوغا
سالاران انگشتشمار فرصتطلب آن را نگران و ناامید خواهد کرد و به سبب
تقویت و پالایش سیستم سلامت و درمان از طرف اکثریت جامعه و گروه پزشکی
مورد استقبال و توجه خواهد بود.سپید
بابک خطی
متخصص اطفال