شفاآنلاین»سلامت» فیلم کوتاهی در فضای مجازی منتشر شده که نشان میدهد، چطور مادریاران شیرخوارگاه آمنه با هول و هراس پلهها را بالا و پایین میروند تا جان نوزادان را نجات بدهند. لحظات حساس و نفسگیری است. پرستارها سراسیمه میدوند و نوزادان را به آغوش میکشند تا به محل امن منتقل کنند. جایی بدون بمب و صدا. تصاویر ویدیو گویای همه چیز است. شهر را دود گرفته، صدای انفجارهای پی در پی به گوش میرسد.
به گزارش شفاآنلاین: شیشههای شیرخوارگاه شکسته، سر و صدا گریه ۶۰ شیرخوار شیرخوارگاه را درآورده، اصلاً ذات شیرخوار همین است. یکی که گریه میکند، هماهنگ و ریتمیک صدای تک تکشان بلند میشود. مادر یاران در تلاش برای آرام کردن کودکان هستند و هر کدام مدام با خانوادههایشان در تماسند.
به گفته دکتر محمد نصیری مدیر کل بهزیستی تهران، آنها بین کودکان و خانواده خود و کودکانی که به آنها امانت سپرده شده بود، کودکان به امانت سپرده شده را انتخاب کردند. شیرخوارگاه آمنه در خیابان ولیعصر و در منطقه سه تهران از همان روزهای اول تهاجم رژیم صهیونیستی به کشورمان با صداها و موج انفجار آسیب دید.
نصیری به «ایران» میگوید: «همان روز جمعه ۲۴ خرداد باید ستاد را تشکیل میدادیم و برای افراد حاضر در مراکز تصمیمگیری میکردیم. از آنجا که شیرخوارگاه آمنه معروفترین و قدیمیترین مکان بهزیستی در کل کشور بود و از سالهای دور همه میدانستند، شیرخوارگاه آمنه در کجا قرار دارد، تصمیم گرفتیم جلسه ستاد را در آن محل تشکیل بدهیم. اما وقتی به شیرخوارگاه رسیدیم متوجه شدیم به دلیل اصابت موشک برج جهان کودک ،شیشههای شیرخوارگاه به دلیل موج انفجار شکسته و همکاران مضطرب و نگران هستند. اما ستاد مدیریت بحران را تشکیل دادیم.» او با بیان اینکه دیوار به دیوار شیرخوارگاه نیروی انتظامی قرار دارد، توضیح میدهد: «وقتی ساختمان بهزیستی در کرمانشاه هدف حمله قرار گرفت، مرتب به ما میگفتند که بهتر است تخلیه کنید. وقتی هشدار حمله به منطقه ۳ هم مطرح شد دیگر تصمیم به جابهجایی گرفتیم.»
شیرخوارگاه مهدکودک نیست
شرح روایت انتقال همزمان ۷۰ نوزاد و کودک در کمتر از نیم ساعت پر از استرس و هیجان است.
هیجان و استرس ناشی از انتقال نوزادان هنوز در کلام مدیر کل بهزیستی به چشم میخورد و حتی در بیان آن، نمیتواند حجم این فشار و استرس را پنهان کند: «ما نوزادانی داشتیم که با اکسیژن نفس میکشیدند، نوزادانی که فقط یک هفته از عمرشان میگذشت و نوزادانی که بیمار بودند. تخلیه شیرخوارگاه مثل تخلیه مهدکودک نیست، نوزادان شیرخوارگاه بیشترشان شرایط خاصی دارند و نیازمند مراقبت بیشتری هستند.» قرار بود ۶۰ شیرخوار و ۱۰ کودک به جای امن منتقل شوند.
نصیری میگوید: «آنها را به دو گروه تقسیم کردیم. زیر دو سالهها قرار شد به شیرخوارگاه شبیر منتقل شوند و کودکان بالای دو سال به شیرخوارگاه حضرت رقیه(ع) میرفتند. در حال سوار کردن بچهها برای جابهجایی بودیم که صداوسیما مورد حمله قرار گرفت. موج انفجار ساختمان شیرخوارگاه را لرزاند، شیشهها شکست، همکاران نگران و بچهها سراسیمه و مضطرب بودند. در کمتر از نیم ساعت همه بچهها و پروندههایشان جابهجا شدند و اولین خودروی اورژانس با ۱۷ نوزاد بیقرار و سه مربی اعزام شد.»
او با بیان اینکه نوزادان بدون کوچکترین آسیبی منتقل شدند از لحظات اولیه حضور نوزادان در مکانی امن چنین میگوید: «وقتی به شیرخوارگاه شبیر رسیدیم همه بچهها را روی پتویی که همکاران پهن کرده بودند گذاشتیم، نوزادان هم استرس و شرایط را حس میکنند، همه با هم گریه میکردند و بیقرار بودند به سرعت زیرزمین را بهعنوان مکانی امن تجهیز کردیم. مادر یاران و مددکاران نوزادان را در آغوش گرفتند و به آنها رسیدگی کردند. هرچند ناآرامی و بیقراری ناشی از فشار روانی بر نوزادان را نمیتوان به سادگی برطرف کرد و این کودکان در روزگاری که خودشان متوجه دنیای اطرافشان نبودند حتماً روز سختی را تجربه کردهاند.»
اما نوزادان و کودکان را نمیشد دوباره در مرکز نگهداری کرد، شرایط جنگی و پرمخاطره بود و هر لحظه امکان داشت این مرکز هم هدف قرار بگیرد و جان بچهها به خطر بیفتد. نصیری میگوید: «به سرعت طرح میزبان را اجرا کردیم ۱۵۰ کودک را به خانوادههای میزبان سپردیم. خانوادههایی که از قبل درخواست فرزندخواندگی داشتند و از قبل آموزشهای مورد نیاز را دیده بودند.»
نصیری در ادامه به شایعاتی که آن روزها در فضای مجازی منتشر شده بود هم اشاره میکند: «پیامی منتشر شد که هر فردی متقاضی نوزاد است به شیرخوارگاه آمنه مراجعه کند و نوزادی به خانه ببرد. همکاران ما در سازمان بهزیستی در کنار خانوادههایشان نبودند و در روزهای بحران در کنار امانتهای خداوند ماندند. در هیچ شرایطی بدون بررسی و آموزش هیچ نوزاد و کودکی به هیچ فرد و خانوادهای واگذار نخواهد شد. خانوادههای میزبان همواره در کنار سازمان برای حمایت و کمک به این کودکان حضور داشتهاند و به محض تماس با آنها هر چند برخی خارج از تهران بودند برای بردن نوزادان به تهران مراجعه کردند.»