اگر مسیرتان به میدان ولیعصر افتاده باشد، روبهروی کاخ دادگستری، کوچهای قرار دارد که به بازار فروش کلیه تبدیل شده و در چند سال گذشته هر کسی که قصد فروش و خرید کلیه را دارد به آگهیهای روی دیوار آن کوچه مراجعه میکند.
کد خبر: ۳۲۴۶۰۴
تاریخ: ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۰
شفا آنلاین>سلامت> «فروش اعضای بدن؛ حتی قلب. ۳۳ ساله هستم. برای همسر و ۴ فرزندم و برای رهایی از اجاره خانه. برای خوردن یک وعده غذایی بیدغدغه. بیکار نیستم، ۲۳ ساله که کارگری میکنم.»
به گزارش شفا آنلاین:تصاویر این بنر در حالی در شبکههای مجازی دستبهدست میشود که پیش از این هم آگهیهای فروش قرنیه، خبرساز شده بود؛ اتفاقی که منجر به نابیناشدن فرد فروشنده میشود. با اینکه متخصصان قلب میگویند امکان ندارد فرد زندهای بتواند قلب یا حتی سایر ارگانهای حیاتیاش را بفروشد، اما این روزها آگهی فروش قلب هم به وفور در خیابان یافت میشود.
اگر مسیرتان به میدان ولیعصر افتاده باشد، روبهروی کاخ دادگستری، کوچهای قرار دارد که به بازار فروش کلیه تبدیل شده و در چند سال گذشته هر کسی که قصد فروش و خرید کلیه را دارد به آگهیهای روی دیوار آن کوچه مراجعه میکند. این در حالی است که در یک سال گذشته به غیر از کلیه، آگهیهای پیوند کبد، مغز استخوان، قرنیه چشم، اهدایی اسپرم و تخمک نیز به دیوارها اضافه شده است. اگرچه به غیر از الصاق آگهی فروش اعضای بدن در دیوارهای شهر، سایتی هم به همین عنوان راهاندازی شده تا افراد همدیگر را به راحتی پیدا کنند. با اینکه انجمن کلیه ایران در سال گذشته رقم هدیه برای
کلیه را ۸۰ میلیون تومان تعیین کرده بود اما هزینه خرید و فروش آن به ۳۰۰ میلیون تومان هم رسیده بود. امسال نیز از ابتدای شروع سال قیمت کلیه از ۵۰۰ میلیون تا یک میلیارد تومان در نوسان است و هر چه پای دلال بیشتری وسط بوده، یا بیمار حالش وخیم و البته گروه خونی o منفی باشد قیمت بالا میکشد.
این ارقام در حالی مطرح میشوند که خرید و فروش اعضای بدن در ایران جرم محسوب میشود و تنها اهدای آن قانونی است و طبق قانون، فقط اهدای کلیه از فرد زنده امکانپذیر است. براساس آمار وزارت بهداشت در سال ۱۳۹۹ در ایران ۴۲۰ مورد پیوند کلیه از فرد زنده انجام شد. به همین خاطر نیز انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی ایران، بعد از مشاهده وضعیت دلالی برای اهدای کلیه تصمیم گرفت هم این روند را در چارچوب ثبتنام انجام دهد و هم اینکه ارقامی مشخص برای این اهدا تعیین کند. مبلغ تعیینشده توسط انجمن در ابتدا ۱۲ میلیون تومان و کمی بعد
۳۴ میلیون تومان تعیین شد. ولی از سال ۱۳۹۹ تاکنون به ۸۰ میلیون تومان افزایش یافته است.
حالا به نظر میرسد برخلاف تصمیم اولیه که منجر به حذف دلالی به دلیل قیمت مشابه انجمن و بازار سیاه شده بود، آنقدر تفاوت قیمت اهدای کلیه از طریق انجمن و بازار سیاه خرید و فروش کلیه زیاد شده که دوباره منجر به رونق بازار سیاه و بازگشت دلالان شده است. توجه کنید که وقتی انجمن رقم ۱۲ میلیون تومان را تایید کرد، کلیه در بازار آزاد بین ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان خرید و فروش میشد، اما اکنون در حالی از رقم ۸۰ میلیون تومان سخن گفته میشود که کلیه در بازار سیاه توسط دلالان ۵۰۰ میلیون تومان به بالا خرید و فروش میشود. البته این تمام ماجرا نیست. فروشندگان اعضای بدن به خاطر فقر و تنگدستی قید عضو بدن خود را میزنند تا تنها یک شب بیدغدغه را سر به بالین بگذارند.
طی تماسهای خبرنگار ما و گفتوگو با این افراد تقریبا تمامی آنها به خاطر مشکلات مالی تن به این کار میدهند. متاسفانه فروش اعضای بدن معطوف به گروه سنی خاص یا جنسیت خاصی هم نیست. سن بیشتر این افراد بین ۱۸ تا ۴۰ سال است. اما موضوع مهم این است که گاهی خریداران این اعضا هم توانایی پرداخت این هزینههای هنگفت را ندارند، زیرا بسیاری از آنها برای تهیه عضوی از بدن مانند کلیه باید خانه و ماشین خود را بفروشند تا جان عزیزانشان را حفظ کنند. به همین دلیل فروش اعضای بدن به خارج از کشور هم کشیده شده است. برخی دلالان با افرادی که در خارج از کشور دارند فروشنده را راهی کشورهای همسایه مانند دوبی و ترکیه میکنند تا اعضای بدن خود را به قیمت ۷۰۰۰ دلار تا ۱۵۰۰۰ دلار بفروشند. برخی از کارشناسان اجتماعی نسبت به فروش کلیه ایرانیان در عراق به دلار واکنش نشان دادهاند. یکی از آنها میگوید: «جوانان این مملکت دارند عضوی از وجودشان را به دشمنان قدیم میفروشند. هیچ ایرانیای یادش نمیرود که همین عراق هشت سال جوانان ایرانی را ناجوانمردانه کشت و حالا هم اعضای بدن آنها را میخرد.» اگر چه در بیشتر موارد این فروشندگان در دام کلاهبرداران میافتند که بعضا منجر به مرگ آنها میشود. در حالی فروشنده اعضای بدن در کشور حمایت قانونی نمیشود که بیشتر مواقع او چارهای جز این کار ندارد. برخلاف تصور نیمی از فروشندههای اعضای بدن بیکار نیستند، اما درآمد ماهانه آنها کفاف زندگیشان را نمیدهد. با کمی جستوجو در کانالهای تلگرامی و سایتهای داخلی متوجه میشوید که فروشنده اعضای بدن معطوف به تهران یا کلانشهرها هم نیست، بلکه با کمال ناباوری سراسر کشور را بهگونهای دربر میگیرد که میتوان گرد فقر را بر چهره تمامی ۸۰ میلیون ایرانی مشاهده کرد. فقری که یکشبه ایجاد نشده و همواره بوده و هست. حقیقت این است که کلیه، مغز استخوان و یکچهارم کبد و هر چیز دیگر در بدن انسان زنده را که بشود پیوند زد میتوان از ۱۰۰ میلیون تومان تا یک میلیارد تومان در بازار سیاه اهدای اعضا، خرید و فروش کرد. هر چند که قائم مقام انجمن اهدای عضو ایرانیان گفته فروش کلیه دیگر مانند سابق نیست و فروشندهها باید تحت نظارت دولت این کار را انجام دهند
(و البته تمام پیوندهای کلیه در انجمن ثبت میشود)، اما واقعیت امر این است که خرید و فروش کلیه زیر پوست شهر در جریان است و دلالان به شدت مشغول فعالیت هستند. این در حالی است که در فاصله زمانی هر دو تا سه ساعت یک بیمار در لیست انتظار پیوند، جان خود را از دست میدهد و حالا دیگر راه اصلی نیازمندان پیوند اعضا، روی آوردن به بازار خرید و فروش اعضای بدن است. بازاری که تبدیل به چانه زدن بر اعضای حیاتی بدن یک انسان شده است. تورم و گرانی افراد را به سوی دره فقر سقوط داده است. در حالی یک انسان برای لقمهای نان درباره اعضای بدنش با دیگری چانه میزند که چنین موضوعی عمق فاجعه فقر در زیر پوست ایران را نشان میدهد. فروشندگان اعضای بدن به خصوص کلیه، اکنون دیگر تنها برای خرید خودرو یا رهن خانه کلیه خود را نمیفروشند؛ وضعیت معیشتی این افراد به جایی رسیده که در آگهیهای فروش کلیه، از رفع نیازهای روزمره زندگیشان به عنوان دلیل فروش کلیهشان یاد میکنند.
کارگرم!
با یکی از فروشندگان کلیه که آگهیاش را روی دیوار چسبانده، تماس میگیرم. مردی با لهجه آذری تلفن را پاسخ میدهد و میگوید: «گروه خونیام o منفی است و ۲۲ سال دارم. کلیهام را ۵۰۰ میلیون تومان میفروشم. اگر خریداری قرار بگذاریم. تمام آزمایشات اچالای را انجام دادهام و کاملا سالم هستم. باور کنید از سن کم کارگری کردهام اما به قدری شرایط مالی خانوادهام خراب است که چارهای جز فروش کلیه خود ندارم. اگر کبدم را هم خواستید بخشی از آن را ۲۰۰ میلیون تومان میفروشم!» وقتی به او میگویم که خبرنگارم، سریع گوشی را قطع میکند.
مادر خانه دارم!
با یکی دیگر از فروشندگان کلیه که آگهیاش در سایت بود، تماس میگیرم. زنی با لهجه زیبای گیلکی تلفن را پاسخ میدهد و میگوید: »من متولد ۱۳۶۵ هستم و گروه خونیام o منفی است. کلیهام را ۳۴۰ میلیون تومان میفروشم. آزمایش اچالای هم انجام دادهام. خیلی به این پول نیاز دارم. جواب آزمایش هم آماده است. رضایتنامه هم دارم. اگر میخواهید مطمئن شوید در تلگرام و واتساپ به هم پیام بدهید تا جواب آزمایشها را برایتان ارسال کنم. من یک سال در انتظار فروش کلیه خود برای تامین معیشت خانوادهام هستم اما در این یک سال هیچ خریداری پیدا نشده است. البته میدانم که پرداخت همین مبلغ هم برای بیماران سخت است اما من هم چارهای ندارم. نیاز فوری به این مبلغ دارم. من یک زن تنها هستم که دو فرزند ۴ و ۶ ساله دارم. اگر خریداری قرار بگذاریم.» این بار هم وقتی به او گفتم که خبرنگارم، گوشی را قطع میکند.
فروش اعضای بدن برای تامین نیازهای ابتدایی
دکتر «سیمین کاظمی» پزشک و جامعهشناس با اشاره به علل و عوامل افزایش فروش اعضای بدن در جامعه طی سالهای اخیر گفت: شرایط اقتصادی، فقر، گرانی و بیکاری بخشی از جامعه را به جایی میرساند که برای زنده ماندن و تامین نیازهای ابتدایی زندگی مجبور به فروش اعضای بدن میشود. در واقع برای این بخش از جامعه در فقدان سرمایه اقتصادی، بدن به آخرین سرمایهای بدل میشود که برای ادامه زندگیباید پارههای آن را بفروشد. فروش اعضای بدن، بیرحمانهترین شکل از مناسبات اجتماعی و اقتصادی یک جامعه را بازنمایی میکند.
این پزشک درباره خطرات احتمالی که فروشنده اعضای بدن را تهدید میکند، گفت: عضوی که تحت عنوان اهدا به فروش میرسد، کلیه است. هر چند که فروش خون (در بعضی کشورها) و تخمک، بخشی از کبد و غیره هم در شمول اهدا یا فروش اعضا هستند. اما از دست دادن کلیه تبعاتی دارد که برخی از آنها در کوتاهمدت و برخی طولانیمدت ممکن است ظهور کنند. از عوارض کوتاه آن میتوان به درد، عفونت، عوارض بیهوشی، احتمال نیاز به جراحی مجدد، انسداد روده و… اشاره کرد که در مواردی منجر به مرگ هم میشود. از عوارض طولانیمدت هم میتوان به این موارد اشاره کرد که شخص به علت از دست دادن کلیه، ۲۰ تا ۳۰ درصد عملکرد کلیه را از دست میدهد و در صورت ابتلا به بیماریهایی مثل دیابت، فشارخون بالا و چاقی عملکرد کلیه باقیمانده تحت تاثیر قرار میگیرد و همچنین با افزایش سن عملکرد طبیعی کلیه باقیمانده کاهش مییابد. از عوارض طولانیمدت دیگر درد مزمن است. عوارض فروش بخشی از کبد هم شامل خونریزی، عفونت، عوارض بیهوشی، تشکیل لخته خون و آسیب به مابقی کبد است. البته خطرات فروش کبد از کلیه بیشتر است.
وی درخصوص عوارض روحی و روانی فروش اعضای بدن برای فرد و خانواده او توضیح داد: فروش اعضای بدن خود برآمده از تلخترین شرایط و استیصال محض است و نه تنها سلامت جسمی فرد را به خطر میاندازد، بلکه او را به این جهت که تحت شرایط و فشارهای اقتصادی نتوانسته تمامیت جسمانی خود را حفظ کند، دچار حس فقدان و بیکفایتی و احساس پشیمانی میکند. فرد بعد از فروش عضو ممکن است دچار مشکلات سلامت روان مانند افسردگی و اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شود. خانواده نیز همواره دچار احساس گناه و ترحم نسبت به فردی میشوند که ناچار به فروختن عضوی از بدنش برای تامین نیازهای خانواده شده است.
دکتر کاظمی در پاسخ به اینکه چرا دولت به جای جلوگیری از این اتفاق کمک هزینه اهدای کلیه را ایجاد کرده است، گفت: دولت با پرداخت کمکهزینه برای حل مشکل افراد نیازمند کلیه، در واقع آنها را ترغیب به فروش کلیه میکند. وظیفه دولت در این راستا ترویج اهدای عضو از جسد است و نه از افراد زنده و به خطر انداختن سلامت آنها. البته بحث نقش پزشکی در گسترش بازار اهدای عضو هم قابل توجه است.
این جامعهشناس در پایان با هشدار دادن درباره بروز آسیبهای اجتماعی در جامعه اظهار کرد: فروش اعضای بدن وضعیت اقتصادی بحرانی را نشان میدهد و اینکه تا چه اندازه زنده ماندن و نه زندگی نرمال برای اعضای چنین جامعهای دشوار و سخت شده است. چنین شرایطی حتما آسیبهای اجتماعی مختلفی را به دنبال دارد.
گفتنی است، در حالی فروش اعضای بدن در کشور در حال گسترش است که دولت سیزدهم همواره شعار محرومیتزدایی و ریشهکنی فقر مطلق را سر داده است.
این در حالی است که تمام فروشندگان اعضای بدن برای تامین حداقلیترین نیازهای خود با جانشان قمار میکنند.
اما برخی مسوولان به جای بهبود معیشت و جلوگیری از تورم افسارگسیخته مدام به مشکلات اقتصادی مردم با افزایش گرانیها و شکاف طبقاتی دامن میزنند. در حالی که خط فقر ۲۱ میلیون تومان اعلام و درآمد یک کارگر ۸ میلیون تومان تعیین شده است، نمیتوان به افرادی که جان خود را به خطر میاندازند تا بلکه برای مدت کوتاهی زنده بمانند خرده گرفت.جهان صنعت