شفا آنلاین>اجتماعی> ایران زمین، به خصوص در طب ایرانی، نشان میدهد که مقولههای اخلاق حرفهای چه در بحث پژوهش، چه در بحث درمان و چه در بحث تحقیقات دارویی وجود دارند که به نظر میآید خیلی از آنها گمشدههای دنیای امروز ما هستند.
با اینکه
مربوط به گذشته اند و از دنیای ما دور هستند اما جای خالی آنها را میتوان
حس کرد و افسوس خورد که چرا موضوعاتی که در گذشته دغدغه بودهاند، هنوز
اصلاح نشدند.
مکتب
طب سنتی ایران، دانشی آمیخته با هنر فراست و ذخیرهای برخاسته از دانش و
حکمت خسروانی تمدن ایرانی است که در حکمت یونانی، چینی و هندی آمیخته و با
محک تجربه در طول سالیان حیات انسان آزموده شده است. این مکتب در دوران
زرین شکوفایی تمدن اسلامی، بر پایه خردورزی و با جدا ساختن سره از ناسره
گسترش یافت و به نظر میرسد اکنون نیز توانایی حل بعضی از معضلات علمی را
در عرصه بهداشت، پیشگیری، تشخیص و درمان دارا است.
در
این مکتب توجه به جایگاه نفس، جسم و جان انسان سالم و بیمار و الزام رعایت
برخی ملاحظات و شرایط اخلاقی برای پزشک از اهمیت ویژهای برخوردار است.
شاید کاملترین و کوتاهترین منشور اخلاقی در رابطه پزشک وبیمار، اخلاق در
پژوهش و درمان را سید اسماعیل جرجانی ثبت کرده باشد: «طبیب که به نزدیک
بیمار آید، پس از آنکه شرطهای دینی و شفقت مردمی را به جای آورده باشد و
چشم وگوش و دست و زبان از همه ناپسندیها نگاه داشته باشد؛ نخست باید نوع
بیماری و حقیقت آن را بداند (اشاره به اصول تشخیص و درمان) و اندر همه
بیماریها، دلخوشی بیمار را باید جست و با مراد ایشان باید ساخت و تدبیر و
قوت بباید کرد، به هروجه ممکن گردد! و از غم و دلناخوشی دور باید داشت و
بعضی را به بشارتها و امیدها و بعضی را به زر و جواهر و غیر آن و بعضی را
به حضور دوست و مونس، دلخوش باید کرد تا شاد شوند.»
با
این اوصاف در همه جای جهان، نگاه افراط و تفریطی به طب سنتی وجود دارد. در
کشور ما افراد زیادی در لباسهای مختلف با استفاده از ابزار طب سنتی در
حوزه درمان دخالت میکنند که این یکی از بزرگترین چالشهای حاضر است.
مصادیق آن به کرات وجود دارد به خصوص در طب سنتی و اسلامی که تقریبا قسمت
عمدهای از آن قابل اعتماد و قبول در دانشگاه نیست زیرا از نظر علمی مستند
نیستند و بیشتر منبع سواستفاده دارند.
در
قدیمیترین کتاب پزشکی به زبان فارسی پزشکی اینگونه تعریف شده است:
«پزشکی پیشهای بود که تندرستی عالمیان را نگاه دارد و چون رفته بود باز
آرد.» این تعریف به این معنا است که وظیفه پزشک حفظ سلامتی و پیشگیری از
بیماری است که بعد از آن درمان را انجام دهد. در آن زمان مردم بابت سلامتی
خود به طبیب محله، ماهانه مقرری میدادند و زمانی که مریض میشدند این
مقرری را قطع میکردند که نشان از اهمیت وظیفه طبیب داشته است. در حالی که
ما امروز از پزشک خانواده صحبت میکنیم.
در
قدیم مردم دعا میکردند هزینهای برای دوا و دکتر ندهند حال اینکه مردم
برای درمان خود هزینههای هنگفتی را پرداخت میکنند. در آن زمان نگاه به
پزشک این بوده که سلامتی را حفظ کند. پس اگر کسی که مدعی طب سنتی است توصیه
دارو و درمان و گسترش درمانگاه کرد،خلاف طب سنتی ایرانی عمل کرده است.
در
بحث بیماران صعبالعلاج مانند بیماران سرطانی که معمولا دچار سردرگمی و
استیصالاند، سودجویانی هستند که باعث محروم ماندن این بیماران از طب سنتی
میشوند در حالی که به نظر میرسد که روشهای کنترل شده سنتی و مکمل به شرط
ایمنی و اثربخشی، صرف نظر از تعصبات مورد استفاده قرار بگیرند زیرا خود
میتواند به عنوان محروم کردن بیماران مورد اخلاقی داشته باشد.
حسین رضایی زاده
سرپرست دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران