شفا آنلاین>اجتماعی>مشکلات بیمهها و چالشهای پایانناپذیر آن در پوشش خدمات باعث شده که مباحث مختلفی از جمله شکستن انحصار بیمهها و رقابتی شدن آنها برای بهبود وضعیت خدمات درمانی مطرح شود.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید در واقع منتقدان عملکرد بیمهها بر این باورند در
صورتی که انحصار سازمانهای بیمهگر برداشته و بخش خصوصی وارد این عرصه
شود، بخش زیادی از مشکلات درمانی به دلیل رقابتی که دربین
شرکتهای بیمه به
وجود میآید برطرف شده و شرایط نامطلوب به بیمهشدگان تحمیل نمیشود.
در
این خصوص با حسین جودکی، پژوهشگر سیاستگذاری سلامت و کارشناس گروه اقتصاد و
درمان سازمان تامیناجتماعی به گفتوگو پرداختیم تا نظر وی را در خصوص
مباحث مطرح شده جویا شویم که در ادامه میخوانید.
گفته میشود که شکستن انحصار بیمهها منجر به بهبود خدمات درمانی در کشور میشود، آیا شما با این موضوع موافق هستید؟ صندوقهای
بیمهاجتماعی به این دلیل به وجود میآیند که خطر بیماری را یکپارچه کنند.
بیمهها افراد زیادی را تحت پوشش قرار میدهند و یارانه متقاطع شکل
میگیرد. یارانه متقاطع یعنی اینکه حق بیمه به گونهای جمعآوری و توزیع می
شود که جریان پول از غنی به فقیر، از جوان به پیر و از فرد سالم به فرد
بیمار خواهد بود. یعنی وقتی صندوق بیمه شکل میگیرد فرد سالم حق بیمه
میدهد ولی کمتر استفاده می کند و فرد بیمار بیشتر استفاده میکند. یا
اینکه کسی که درآمد بیشتری دارد حق بیمه بیشتری پرداخت میکند اما از
خدمات برابر استفاده میکند.
این
نوع انحصارگری منطق دارد و پذیرفته شده است. در بحث تجمیع بیمهها نیز
ما با منطق تجمیع مخالف نبودیم بلکه با شرایط اجرا مخالف بودیم. در حال
حاضر کشورهای بسیاری هستند که برای اینکه تجمیع ریسک بیشتری صورت بگیرد،
بیمه درمانی به سمت بزرگ شدن حرکت میکند و مهمترین منطق هم همین بحث تجمیع
ریسک است.
شما با خصوصی سازی شرکتهای بیمه پایه موافق هستید؟
برای اینکه ریسکها تجمیع شوند باید جمعیت زیادی بیمه شوند. هر چه صندوق
بیمه کوچکتر باشد، خطر ورشکستگی بیشتر است. بزرگترین مشکل خصوصیسازی
تامین مالی صندوقهای بیمهای، بحث تجمیع ریسک است. تجربه جهانی نیز به
دنبال این است که صندوقهای کوچک را تجمیع کند و صندوقهای بزرگتری شکل
گیرد همچنین باید به این نکته اشاره کنم که صندوقهای بیمهاجتماعی عموما
اجباری و صندوقهای خصوصی اختیاری هستند که این موضوع خطر بزرگی برای
صندوقهای خصوصی در پی دارد و آن هم این است که افرادی معمولا خود را بیمه
میکنند که دچار مشکل بیماری هستند. بنابراین هزینه آنها خیلی زیاد خواهد
شد و ریسک ورشکستگی آنها بالاست. البته خطری هم برای مردم مطرح است. اینکه
شرکتهای بیمهگر خصوصی علاقه دارند که افراد سالم را بیمه کنند و ممکن
است به انحاء مختلف از بیمه کردن افراد بیمار سر باز زنند. تجربه نشان داده
است که دولت به لحاظ ظرفیت قانونگذاری و تولیت آنقدر قوی نیست که اینگونه
موارد را به خوبی مدیریت کند.
شما معتقد هستید که افزایش رقابت بین شرکتهای بیمه و خصوصیسازی منجر به افزایش کارایی آنها میشود؟ اینکه
گفته میشود افزایش رقابت منجر به بهبود کیفیت و افزایش کارایی بیمهها
میشود یک ادعا است نه یک اصل کاملا پذیرفته شده. در کتاب "اقتصاد بهداشت
برای کشورهای در حال توسعه" این موضوع مطرح شده است که بخش خصوصی مترادف
کیفیت یا کارایی بهتر نیست. در مثالهای متعددی در دنیا این فرض زیر سوال
رفته است. یعنی هم شواهد مثبت و هم شواهد منفی در مورد آن وجود دارد.این
موضوع را نباید به عنوان اصل بدیهی در نظر بگیریم. میزان موفقیت، به شرایط
اجر ، شیوه اجرا و عوامل متعدد دیگری بستگی دارد.
درست
است که مردم از خدماتی که بیمه ها ارائه میدهند ناراضی هستند و نمی توان
گفت نارضایتی وجود ندارد، اما صحبت این است که آیا گزینه بعدی میتواند
وضعیت را بهتر کند؟ آیا ایجاد شرکت های بیمه پایه مختلف واقعا منجر به
ایجاد رقابت می شود؟ من در این موضوع شک دارم. در کشور ما رقابت به معنای
واقعی شکل نمیگیرد. در کشور ما حتی در مورد تولید کالاهای معمولی مانند
خودرو که حیاتی هم نیستند و هزینه کمرشکن ایجاد نمی کنند رقابت شکل نگرفته
است. خصوصی سازی در نظام ارایه خدمات سلامت کشور ما نیز موجب ایجاد رقابت
و بهبود کارایی نشده است. شواهدی در این زمینه وجود ندارد. حتی شاید بتوان
گفت مدیریت کل نظام سلامت را دشوارتر کرده است زیرا دو بخش دولتی و خصوصی
نتوانسته اند به صورت یکپارچه عمل کنند. چه بسا خصوصی سازی در حوزه تامین
مالی خدمات سلامت یا به قول شما شکستن انحصار سازمانهای بیمهگر چنین
عوارضی ایجاد نماید. منظورم این است که ناهماهنگی های موجود را بیشتر کند.
اگر
نارضایتیها را تنها به بیمه ربط دهیم، ساده اندیشی است. سازمانهای
بیمهگر در بستر اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی کشور فعالیت میکنند و مشکلات
موجود ریشه های عمیق تری دارند.
گفته میشود که فعالیت اقتصادی بیمهها باعث شده تا آنها از حوزه اصلی خود یعنی حل مشکلات درمان دور شوند؟ مشکلی
در اصل کار نیست. به واسطه تورمی که در کشور وجود دارد شرکتهای بیمه
ناچارند با حق بیمههای مردم سرمایهگذاری اقتصادی انجام دهند. این
سرمایهگذاریها باعث کسب سود شده که در نهایت برای بیمهشده هزینه میشود.
در حال حاضر حدود 10 درصد از منابعی که سازمان تامیناجتماعی برای بیمه
شدگان هزینه میکند از سود سرمایهگذاریها است. شاید کسانی که نسبت به این
موضوع انتقاد دارند معتقدند در برخی موارد سرمایهگذاریهای خوبی انجام
نشده است. یعنی شرکتی توسط سازمان بیمه گر اداره میشود که زیانده است.
این مطلب صحیح است.
از نظر شما چه مشکلی در بیمهها وجود دارد که باعث مطرح شدن چنین مباحثی
شده است؟ به طوری که هر روز شاهد ایدههای جدید برای رفع مشکل نظام بیمهای
در کشور هستیم؟ سازمان
بیمه گر باید بتواند بیم بیمه شدگان از هزینه های درمان را برطرف کند. رفع
بیم مردم با برقرار کردن سه نوع پوشش به وجود می آید:"پوشش جمعیتی" که به
ظاهر وجود دارد و همه از دفترچه بیمه برخوردارند، "پوشش خدمتی"، یعنی اینکه
خدمات درمانی که افراد را در بیم قرار میدهد پوشش دهیم و "پوشش قیمتی"
یعنی اینکه پرداخت بیمه به شکلی باشد که قیمت خدمات را پوشش دهد. سازمانهای
بیمه گر ما در پوشش خدمتی و پوشش قیمتی خدمات مشکلاتی دارند. به عبارت
دیگر برخی خدمات را پوشش نمی دهند و از طرفی قیمت خدمات را هم به اندازه
کافی پوشش نمی دهند.
اینکه
سازمانهای بیمهگر از جمله سازمان تامیناجتماعی نمیتوانند از نظر پوشش
خدمتی یا پوشش قیمتی موثر واقع شوند دلایل متعددی دارد که در این بحث
نمیگنجد. بسیاری از دلایل به وزارت بهداشت، وزارت کار و دولت مربوط
میشود. به عنوان یک مثال دولت حدود 90 هزار میلیارد تومان به تامین
اجتماعی بدهکار است. همانطور که گفتم بستر اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی کشور
نیز نباید فراموش شود. در بستر کنونی، فکر میکنم ایجاد سازمانهای متعدد
بیمهگر، ایدهای است که مشکلات موجود را بیشتر میکند. چنین راه حلی خود
به علتی برای مشکلات آتی ما تبدیل خواهد شد.