ورود شبکههاي اجتماعي به خانوادهها اجتنابناپذير است، اما کودکان را در اين فضا چگونه بايد تحت نظارت قرارداد؟
همه
ميدانيم که قرن 21 قرن انفجار اطلاعات نامگرفته است و طبيعي است که
نميتوانيم از ورود تکنولوژي به خانههايمان جلوگيري کنيم.
چه والدين و چه فرزندان آنها، در هرجايي که باشند، ميتوانند با يک کليک و در يک ثانيه بيشترين اطلاعات در خصوص موضوعي را که در مورد آن کنجکاو هستند پيدا کنند، اما در شرايطي که فرزندان ممکن است در معرض اطلاعات آسيبزا قرار بگيرند، روشن است که نظارت بر آنها يک امر ضروري است.
بنابراين در سنين پايين که والدين قدرت بيشتري براي کنترل فرزندان خوددارند، بايد درصورتيکه آنان به شبکههاي مجازي دسترسي دارند، از همان ابتدا نظارت و کنترل نسبي را بر فرزندان خود اعمال کنند. البته در خانوادههاي مختلف ميتوان قوانين متفاوتي را براي استفاده از اين شبکههاي مجازي وضع کرد؛ براي مثال بههيچوجه لزومي ندارد کودکان پيشدبستاني به اين شبکههاي مجازي دسترسي داشته باشند.
زماني که کودکان به سن دبستان ميرسند، بايد اين نرمافزارها
با توافق والدين براي آنان نصب شود. در اين زمان آنان ميتوانند بين خود
قراردادهايي وضع کنند؛ براي مثال پدر و مادر به کودک بگويند که بايد تنها
در زمينههاي آموزشي، علمي و تکاليف مدرسهاش از اين شبکههاي اجتماعي
استفاده کند.
آيا
نظارت بر شيوه استفاده از شبکههاي مجازي توسط فرزندان، بايد فقط به
اخلاقيات خود آنها واگذار شود يا والدين ميتوانند مستقيم وارد عمل بشوند؟
نگراني
والدين و کارشناسان اين است که گاهي کودکان بهواسطه حضور در اين شبکهها
به اطلاعاتي دست پيدا ميکنند که مربوط به سن آنها نيست و دانستن آنها با
توجه به سنشان نهتنها مفيد نيست، بلکه ميتواند آسيبهاي جبرانناپذيري هم
باقي بگذارد؛ پس نظارت و کنترل مستقيم والدين در اين موارد ضروري است و
پدر و مادر اجازه دارند درعينحال که گوشي تلفن همراه هر شخص يک وسيله
کاملاً شخصي و خصوصي است، هرچند وقت يکبار گوشي فرزند خود را بررسي کنند.
نکته مهم اين است که اين بررسي بايد در حضور خود کودک صورت بگيرد تا او
بداند پدر و مادرش بر فعاليتهاي اينترنتياش نظارت دارند. وقتي اين نظارت و
کنترل در فضاي باز و عاطفي خانه اعمال شود، بديهي است که مقاومت کودکان
نسبت به آن کمتر ميشود.
مسلم است که بررسي کردن محتويات گوشي فرزندان تا سنين نوجواني امکانپذير نيست، آيا ميتوان او را در فضاي سايبري تنها گذاشت؟
روشن
و طبيعي است وقتي سن کودک بالاتر ميرود در مقابل بررسي کردن گوشي تلفن
خود توسط والدينش مقاومت ميکند. در اينجا پدر و مادر بايد روابط خود با
فرزندانشان را بر پايه اعتماد استوار کنند. بهاينترتيب که بايد خطوط قرمز
را براي فرزند نوجوان خود مشخص کنند و به او بگويند حالا که تمايل نداري
گوشي تلفن همراهت را بررسي کنم، به خواستهات احترام ميگذارم، اما
اميدوارم از اين خطوط قرمز عبور نکني؛ البته بايد بداني که اين خطوط قرمز
هم سن و سالي دارند و وقتي سنت بيشتر شد، ميتواني وارد اين شبکهها بشوي و
اين اطلاعات را هم پيدا کني.
اگر والدين متوجه بشوند فرزندشان در فضاي مجازي از خطوط قرمز آنها گذشته است، چه بايد بکنند؟
در
اين موارد راهي بهجز گفتوگو براي والدين باقي نميماند؛ زيرا نظامهاي
محروميتِ بيشازحد که در بعضي از خانوادهها اعمال ميشود، بههيچوجه
پاسخگو نيستند. طبيعي است که ممکن است داخل گوشي فرزندان صحنههايي وجود
داشته باشد که بههيچوجه دلخواه و مورد تأييد والدين نيست و از طرف ديگر
نميتوانيم اين را هم بپذيريم که هر نوجواني که اين اطلاعات درگوشياش پيدا
ميشود، نوجوان منحرفي است يا به راههاي بد کشيده شده يا دچار معضلات
اجتماعي شده است.
اگر پدر و مادر احساس ميکنند فرزندشان از خطوط قرمزي که
براي او وضع کردهاند، گذشته است، توصيه ميشود از اجبار و محروميت استفاده
نکنند؛ زيرا زماني که پدر و مادر، فرزندان را محدود ميکنند، بهراحتي راه
پنهانکاري را براي آنها باز ميکنند و فرزندان هم هر کار منفي انجام
ميدهند، اما سعي ميکنند آنها را از چشم والدينشان دور نگاهدارند.
در
زمان حاضر فرزندان ما بهراحتي ميتوانند گوشي و سيمکارت بخرند و به
اينترنت و سايتها و شبکههاي مجازي دسترسي داشته باشند. بنابراين والدين
علاوه بر اينکه علاقهشان را به فرزندانشان گوشزد ميکنند، بايد بهروشني
به آنها بگويند نگران اين هستند که او به دنبال وابسته شدن به اين سايتها و
شبکههاي مجازي، دچار آسيبهاي جبرانناپذير شود. درنهايت اگر فرزندي که
در دوره نوجواني است با خواسته پدر و مادرش مخالفت کرد، ميتوان با رضايت
خودش او را بهنزد يک مشاور برد، زيرا نوجوانان بيش از پدر و مادر خود به
سخنان مشاورشان گوش ميدهند.سپید