نيروهاي
ويتنام شمالي که چين از آنها حمايت ميکرد، در آن هنگام نه تنها بايد با
نيروهاي تحت حمايت آمريکا مبارزه ميکردند، بلکه مشغول مبارزه با مالاريا
هم بودند. انگل عامل بيماري در آن هنگام به داروي کلروکين که معمولاً براي
درمان استفاده ميشد، مقاوم شده بود. ويتناميها که در مبارزه با مالاريا
مستأصل مانده بودند، به کمک گرفتن از رهبر چين، مائو تسهتونگ روي آوردند.
پاسخ
مائو راهاندازي پروژهاي نظامي براي يافتن داروي جديدي بر ضد مالاريا
بود. به زودي بيش از 500 دانشمند در اين طرح مشغول به کار شدند. يک
گروه از اين دانشمندان حدود 40000 نوع ماده شيميايي را براي يافتن
داروي مالاريا غربالگري کردند. يک گروه ديگر به نوشتههاي پزشکي سنتي چين
روي آوردند و براي يافتن «نسخههاي علاجکننده سري» به دهکدههاي چين
فرستاده شدند.
خانم
تو که جزو اين گروه بود، در مقالهاي در سال2011، درباره فعاليتهايش در
دهه 1960 نوشت: «ما بيش از 2000 نسخه گياهي چيني را بررسي کرديم
و640مورد را شناسايي کرديم که احتمالاً داراي تأثير ضدميکروبي بود. بيش
از 380 عصاره به دست آمده از200داروي گياهي چيني با يک مدل موشي
مالاريا ارزيابي شدند اما پيشرفت به راحتي صورت نميگرفت و هيچ نتيجه
قابلتوجهي به راحتي به دست نيامد.»
تنها
مادهاي که در مدل موشي اثرات قابل توجهي ضد مالاريا نشان داد، عصاره گياه
افسنتين شيرين (با نام چيني qinghao) با نام علمي آرتميسيا آنووا
Artimicia annua (حاوي ماده فعال آرتميسينين) بود. پس از نتايج نويدبخش
اوليه، اين گروه دانشمندان نتوانستند يافتههاي خود را تکرار کنند و به اين
ترتيب کارشان به بنبست خورد.
آنان براي حل اين مشکل به نوشتههاي باستاني پزشکي سنتي چين روي آوردند و پاسخ را در نوشتههاي کيمياگري به نام
گه
هونگ مربوط به1700سال پيش يافتند که در سال 343ميلادي درگذشته بود. گه
هونگ در کتابش با نام «کتاب راهنماي نسخهها براي موارد اضطراري»، خواص
گياه افسنتين يا آرتميسيا را براي کاهش دادن علائم مالاريا ذکر کرده بود و
براي استفاده دارويي از اين گياه اين راهنمايي را کرده بود: «چند گياه
افسنتين را در دو ليتر آب خيس کنيد و عصاره آن را بگيريد و آن را بنوشيد.»
اين کلمات چند قرن بعد باعث روشن شدن ذهن دانشمندان گروه خانم تو شد.
تو
نوشت: «اين جمله به من اين ايده را داد که گرمايي که ما در شيوه معمول
عصارهگيري از اين گياه استفاده ميکرديم، ممکن است اجزاي فعال آن را نابود
کند.»
بهاينترتيب
تو و همکارانش توانستند پس از 5 سال در 1972روشي را براي استخراج
موفقيتآميز داروي آرتميسينين از اين گياه پيدا کنند اما اين هنگام با
دوران پرآشوب انقلاب فرهنگي چين (1966 تا1976به دستور مائو مصادف شده بود
که در آن شمار فراواني از افراد ازجمله دانشگاهيان تحت تعقيب بودند؛
بنابراين امکان ادامه آزمايشها بر روي ساير حيوانات معمول آزمايشگاهي وجود
نداشت. اين دانشمندان که از ايمني داروي خود مطمئن بودند، آن را بر روي
خودشان آزمايش کردند.
اما
از آن هنگام حدود 30 سال طول کشيد تا سازمان جهاني بهداشت از استفاده
از اين دارو حمايت کند. دلايل اين تأخير کاملاً روشن نيست، اما شايد بتوان
آن را به ترکيب ناپايداري سياسي، عدم علاقه شرکتهاي داروسازي براي
سرمايهگذاري به علت فقدان حق انحصاري (پتنت) و فقيربودن عمده مبتلايان به
مالاريا نسبت داد.
داروهاي
گياهي و حيواني موجود در پزشکي سنتي حاوي صدها ماده شيميايي هستند که درصد
نسبي آنها در فراوردههايي با نامهاي مشابه، ممکن است کاملاً متفاوت
باشد. روشمندي و قوت کارآزمايي باليني که امکان تکرارپذيري نتايج را
ميدهد، دانشمندان را مجبور ميکند که جزء فعالي را در اين داروها پيدا
کنند که بيشترين احتمال تأثيربخشي را دارد.
ماجراي آرتميسينين يکي از مواردي را نشان ميدهد که تو و همکارانش توانستند دانش پزشکي سنتي چين را با روشمندي پزشکي مدرن ترکيب کنند.Quartz