شفا آنلاین>روانشناسی>ممکن است به مرحلهای در رابطه رسیده باشید که فکر کنید جدایی بهترین راه است.
به گزارش شفا آنلاین، جدایی ممکن است واقعاً بهترین راه پیش روی شما باشد اما این تصمیم عواقبی
برای شما، کسی که با او زندگی میکنید، فرزندانتان و هر کسی که به زندگی
شما نزدیک است و به این رابطه وصل است خواهد داشت. این تصمیمی است که باید
کاملا آگاهانه و هشیارانه گرفته شود. روزنامه
اطلاعات، پاسخ به این پرسش آسان نیست اگرچه شما دلایل واضحی هم برای آن
داشته باشید. بدون شک جواب این سوال برایتان کمی دشوار است. آیا شما به دو
دنیای متفاوت تعلق دارید؟ آیا توانایی مدیریت مشکلات زندگیتان را ندارید؟
آیا این رابطه به دلایل مشخصی برایتان خوشایند نیست و سعی میکنید از آن
فاصله بگیرید؟
بعضیها در توصیف احساس و موقعیتی که در آن هستند میگویند
«دیگه احساسی بهش ندارم». این نقطه دردناکی است که یک آدم میتواند به آن
برسد. یا مثلاً اگر شما خیانتی را از جانب شریک زندگیتان تجربه کرده باشید
برایتان آسان نیست چیزی را که عمیقا احساس میکنید را توصیف کنید یا به
زبان بیاورید.
پیدا کردن احساسی که در رابطه دارید بسیار مهم است. اما وقتی
میخواهید به احساساتتان اشاره کنید باید دلیل ایجاد این حس را هم بفهمید.
این یعنی به دنبال دلایل رفتاری باشید؛ چیزی که باعث شده است شما در این
وضع احساس کنید بهتر است رابطه را برای همیشه ترک کنید.
بررسی وضع رابطه و مرور عواملی که شما را از این زندگی مشترک
ناامید کرده شاید برایتان خوشایند نباشد اما اگر نفهمید مشکل واقعا کجاست
ممکن است همه این مسائل را در روابط دیگری که در آینده خواهید داشت دوباره
تجربه کنید. شما باید بدانید که دنبال تغییر چه چیزی هستید و چرا
نمیتوانید این تغییر را با شریک زندگیتان ایجاد کنید.
چه تلاشهایی برای حفظ رابطه کردهاید؟
اگر تا به حال برای حل اختلافات و درک شرایط زندگیتان از یک
مشاور خانواده کمک نگرفتهاید چرا یک بار آن را امتحان نمیکنید؟ البته
ممکن است نزد یک مشاور هم رفته باشید اما این بیشترین و بهترین تلاشتان
نبوده باشد. انتخاب مشاور کار واقعا سختی است. هر کسی که عنوان مشاور
خانواده را دارد لزوما شرایط شما را درک نمیکند و بهترین راهنمایی نیست.
تجربه شما و همسرتان از مشاوره ممکن است خوب نبوده باشد و شما هم تلاشی
برای پیدا کردن مشاور دیگری نکردهاید. علاوه بر این اگر یکی از شما دو نفر
با مشاور همکاری نکند پیدا کردن راه حل در عمل غیر ممکن است.
در این صورت شما یک راه دیگر دارید و آنهم تلاش برای پیدا
کردن یک مشاور قابل اعتماد یا یک روانشناس فوق العاده حرفهای است. این
موقعیتی نیست که بخواهید با بیتوجهی و سهل انگاری از آن عبور کنید. رسیدن
به یک تصمیم درست و قاطع مهم است. اماهمچنان یک نکته باقی میماند؛ به جز
تلاش برای بهبود رابطه مشترک یا تغییر رفتار شریک زندگی شاید لازم باشد که
خودتان تغییراتی در رفتارتان بدهید. در واقع ممکن است کسی که نیاز به تغییر
دارد خودتان باشید نه همسرتان یا شاید لازم باشد تغییراتی در شرایط و
عوامل دیگری که در زندگی زناشویی تان وجود دارد بدهید. آیا همه تلاشتان را
برای تغییر خودتان کردهاید؟
چه اتفاقی برای بچهها میافتد؟
اگر از این رابطه فرزندانی دارید که هنوز نیاز به مراقبت
والدین دارند، یکی از مهمترین مواردی که باید در نظر بگیرید تاثیر جدایی
شما و تغییر سبک زندگیتان بر آنها خواهد بود. جدایی پدر و مادر لزوما بد
نیست و شما احتمالا با درک این مساله که بعد از جدایی زندگی فرزندانتان هم
بهتر خواهد شد چنین تصمیمی گرفتهاید؛ اما خیلی وقتها همه چیز آنطور که
شما فکر میکنید پیش نمیرود. مهم است که از فرزندانتان هم بپرسید که چه
چیزی را دوست دارند. بدون شک اگر شما و فرزندانتان دائما در خشونت یا وضع
بد مالی به سر میبرید احتمال اینکه آنها از تصمیم شما حمایت کنند زیاد
است، منوط به اینکه قادر باشید آنها را از این وضع خارج کنید. مثلاً جدایی
شما از همسری که کتک میزند یا معتاد است در حالی که بچهها را به او
سپردهاید چه معنایی میتواند داشته باشد؟یادتان باشد اگرچه کودکان برای
انتخاب والدین باید طبق قانون عمل کنند اما زندگی در نابسامانیهای آشکار
خانوادگی حتی برای کودک پنج ساله هم قابل درک است و او با رفتار و گفتارش
نشان میدهد که چه میخواهد.
در مواردی که نمیتوانید دلیل جدایی را شرح بدهید این احتمال
را در نظر بگیرید که بچهها معمولاً انگشت اتهامشان را به سویتان نشانه
خواهند گرفت که: «چرا طلاق گرفتی؟»، «تو خودخواهانه عمل کردی» یا «تو فقط
به خودت فکر کردی». حتی بعضی از بچهها ترجیح میدهند در یک محیط ناشاد
زندگی کنند اما پدر یا مادر را از دست ندهند و جدایی را نوعی عدم امنیت و
بیپناهی میدانند.
در هر حال مهم است که بعد از جدایی، فرزندانتان چه شرایطی
داشته باشند. اگر میخواهید دوباره وارد رابطه جدیدی شوید بچهها حق دارند
که احساسشان را بیان کنند. پدر یا مادر جدید باید برای فرزندانتان قابل
پذیرش باشند، در غیراینصورت شما مشکلات زندگی خودتان، بچهها، همسر جدید و
همسر قبلی را بیشتر کردهاید. ممکن است تصمیمی را بگیرید و عملی کنید اما
لزوما نمیتوانید آن را مدیریت کنید. یک خانواده آشفته پیچیدگیها و مشکلات
را بیشتر میکند.
فراموش نکنید نرخ جدایی در ازدواجهای دوم و سوم بسیار بیشتر
است، پس چرا اگر میتوانید روی همین رابطه کار نمیکنید؟ چرا شرایط را
بهتر نمیکنید؟
بهترین اوقات در کنار هم بودن چه زمانی بود؟
چه دورهای یا چه اوقاتی در رابطه، احساس میکردید به
همسرتان خیلی نزدیک هستید و خوشحال بودید؟ چه اتفاقی میافتاد که شما از با
هم بودن لذت میبردید و شاد میشدید؟ چه چیزهایی در همسرتان شما را مجذوب
خودش میکرد؟ چه چیزی باعث شد که عاشق شوید؟ آیا وقتی بوده که به آغوش
همسرتان پناه ببرید؟ آیا زمانی بوده که احساس کنید به این فرد در زندگیتان
نیاز دارید؟ آیا وقتی بوده که از حمایتها، کمکها و همراهیها بهره برده
باشید؟ پاسخ به این سوالها خلاف سوالهای قبلی اصلا سخت نیست.
هر کدام از این سوالها را دوباره بخوانید و جوابهایش را
پیدا کنید. روی نکتههای مثبت تمرکز کنید. البته شاید رابطه شما طوری بوده
باشد که پاسخهای مثبت خوش بینانه زیادی نداشته باشید.
در هر صورت این راهی برای درک شرایط فعلی و گرفتن یک تصمیم درست است.
در انتها از خودتان بپرسید آیا میتوانید دوباره همه این احساسات خوب را تجربه کنید؟ آیا امکان و امیدی برای تغییر وجود دارد؟
هیچ وقت در ابهام و بلاتکلیفی زندگی نکنید. ممکن است در
دورهای از زندگیتان دچار ابهام شوید اما این مدت را طولانی نکنید. سه راه
پیش روی شماست؛ یا بمانید و با همین شرایط زندگی کنید، یا از هم جدا شوید
یا برای تغییر و بهبود رابطه دوباره تلاش کنید.
تردید یک مرحله است که میتوانید برای مدتی در آن توقف کنید
تا درست انتخاب کنید. هیچ توصیه نامه اخلاقیای به شما نمیگوید با بروز
مشکلات از رابطه خارج شوید یا با وجود مشکلات و اختلافات غیرقابل حل، زندگی
خودتان و دیگران را تباه کنید و از رابطه بیرون نیایید؛ اما در انتخاب
میان رفتن یا ماندن کمی تردید کنید تا درست تصمیم بگیرید.