در
سال 2013، آمريکا شاهد وقوع 2363 مورد قتل خشونتبار توسط افراد و
گروههاي جنايتکار بوده است که بر اساس آمارهاي اداره دادگستري بيشترين
ميزان در 6 سال گذشته بوده است. عضويت در اين گروهها هم افزايش يافته است،
از 788هزار نفر در سال 2007 به 850هزار نفر در سال 2012.
آوريل
زئولي، استاديار جرمشناسي و سرپرست تحقيق ميگويد: «ما نشان دادهايم که
تحرکات گروههاي جنايتکار براي ارتکاب قتل درواقع تابع الگويي نظاممند
است. گذشته از آن، در محلهايي که اين گروهها وارد آنجاها ميشوند، ما
اشکال ديگري از قتل، مانند انتقام، قتلهاي مرتبط با مواد مخدر يا حتي
گروهگرايي را ميتوانيم ببينيم. همه اينها را که کنار هم بگذاريد،
قطعههاي پازلي را کامل ميکند که امکان ميدهد بفهميم کجا ممکن است بيش از
جاهاي ديگر احتمال قتل وجود داشته باشد.
گروه
محققان با استفاده از آمارهاي پليس و بررسي تحقيقات ديگر به اين نتيجه
رسيدند که قتل مانند بيماري گسترش مييابد. درست مانند آنفلوآنزا، وجود يک
جمعيت حساس، اصل اول وقوع قتل است. علاوه بر قتلهاي مرتبط با گروههاي
جنايتکار، محققان به انگيزه قتلها مانند دزدي، انتقام، خشونتهاي خانگي و
مواد مخدر هم توجه کردند. انگيزههايي از اين نوع در بسياري از موارد با
حضور در گروههاي جنايتکار ارتباط مستقيم نداشتند.
مطالعات
گروه نشان داد که انواع مختلف قتل، الگوهاي متفاوتي را دنبال ميکنند. به
عنوان مثال، در قتلهاي با انگيزه دزدي يا خشونتهاي خانگي نشانهاي از
دستهبندي يا گسترش نبود.
قتلهايي
که توسط گروههاي جنايتکار صورت ميگيرند، تنها نوع قتل هستند که براساس
يک الگوي نظاممند گسترش مييابند. به طور مشخص، 4 دسته از قتلهاي مرتبط
با گروههاي تبهکار در سال 2002 در مرکز نيوآرک شروع شد و تا دسامبر 2005
به حرکت منظم خود ادامه داد.
قتلهاي
با انگيزه انتقام و مواد مخدر و بدون ارتباط با فعاليت هاي گروهي، هرچند
گسترش پيدا نميکنند، اما ممکن است به دستهبندي برسند و اين دستهبنديها
بيشتر در جاهايي ديده ميشوند که باندهاي جنايتکار وجود دارند.
مطالعه ميگويد: «با دنبالکردن چگونگي گسترش قتل در جوامع انساني و شناسايي محلهايي که امکان وقوع قتل در آنها بيشتر است، بهتر ميتوانيم اقدامات پيشگيرانه را سامان دهيم و براي جلوگيري از وقوع فاجعه تلاش کنيم.»