تفکیک جنسیتی در فرهنگ ایران و جامعه اسلامی دارای چه تعریف و جایگاهی است؟
در سنت اسلامی و قوانین ما تفکیک جنسیتی وجود ندارد اما میتوان از روی
عملکرد برخیها از این اصطلاح تعریف و توصیفی ارائه داد.
این افراد و
گروههایی که تبعیضآمیز به زنان نگاه میکنند، معتقدند بهلحاظ اجتماعی و
فیزیکی در محافل و مجامع باید بین زن و مرد تفکیک ایجاد کرد. براساس این
تعریف از تفکیک جنسیتی، بهلحاظ حقوقی، اجتماعی و فیزیکی نیز تبعیض بین دو
جنس وجود دارد.
این نوع نگاه و دیدگاه در بحثهای حقوقی و روابط سازمانی میتواند تأثیرگذار باشد، همینطور که برای زنان محدودیتهایی به وجود آمده است مثلا زنان بعضی از سمتهای شغلی را نمیتوانند داشته باشند. مرخصی و ساعات کاری آنها با شرایط خاصی همراه است؛ مواردی که در قوانین بینالمللی جزء تبعیض علیه زنان تعریف میشود و مسئله انسانی زنان را تحتالشعاع قرار میدهد.
تفکیک جنسیتی چقدر میتواند در روح جمعی جامعه تأثیرگذار باشد و نتایج و تبعات آن چیست؟
این یک نوع تبعیض، تحقیر و جنسدومی انگاشتن زنان در عصری است که زندگی
میکنیم این در حالی است که در سال ٥٧ و بعد از تأکید بنیانگذار جمهوری
اسلامی، زنان دارای جایگاه بالا و برتر هستند.
حال قابل تحمل نیست بعد از ٣٥ سال کشورمان ارتقا پیدا نکرده و همواره در جهت معکوس حرکت کرده است. زنان بعد از انقلاب از جایگاهی که داشتند، فراتر رفته و از دیدگاه رهبر کبیر و قانوناساسی ما جایگاه بالایی پیدا کردند که بازگشتناپذیر است.
در این سالها رشد و ارتقای پژوهشی و هنری زنان بسیار قابل ملاحظه و چشمگیر و درجهت اهداف جمهوری اسلامی بوده است. با دیدگاههای واپسگرایانه، فقط انرژی و وقت زنان دچار آفت میشود در حالی که اگر اینطور نباشد، فعالیت زنان چندین برابر میشود. هر بار قانون واپس گرایانه مطرح شود، خلاف اسلام و قانوناساسی است اینها باعث میشود زنان از حرکت باز مانده شوند.
بااینحال، هنوز برخی از مدیران نهادها مانند شهرداری، صداوسیما، طرحهای تفکیک جنسیتی را مطرح و برای اجرائیشدن آن تلاش میکنند.
بهنظرم این وقت و انرژی که برای تفکیک جنسیتی گذاشته میشود، از بنیاد
بیاساس و با روح قانوناساسی و اسلام مغایر است. چنین تصمیمهایی از سوی
مدیران نهادها و سازمانها، نشانه این است که میخواهند روی ضعفهای
مدیریتی خود پوشش بگذارند. درواقع به جای اینکه علت را شناسایی کنند با
معلول (آن هم جامعه آگاه زنان) برخورد میکنند.
این تصمیمها پیامدهای بسیار نامناسبی دارد که از چشم جامعه پنهان نمیماند. برخی تغییر و تحولات را انجام دادند اما با برخورد زنان فرهیخته جامعه با این مسئله، آگاهانه بود. این مدیران به جای اینکه علت اتفاقات ناگوار در سیستمشان را رفع کرده و زنان را از پذیرایی منع کنند، باید اقدام به فرهنگسازی میکردند.
مدیران باید ببیند نقاط ضعفشان چه بوده است، زن و مرد هر دو عامل هستند،
آنها حق ندارند با همه این نوع برخورد را کنند. بهخاطر یک دستمال، قیصریه
را به آتش نمیکشند. هنجارشکنی مدیران و مسئولان باید جلو شکلگیری
ناهنجاریها را بگیرد. نُرمهای رفتاری در سازمانها و نهادهای رسمی برقرار
است و این یک امر منطقی است و خیلی ارتباطی با بایدونبایدهای اخلاقی
ندارد. این نرمها را فرهنگ ما ایجاد میکند و جزء مسائل اجتماعی است.
بهعنوان مثال لباسی که برای عروسی میپوشیم، در میهمانی یا در محل کار
نمیپوشیم. اگر کسی خلاف این امر رفتار کرد، باید به آن تذکر داد اما دادن
حکم کلی خلاف منطق است.
اقداماتی که مدیران انجام دادند، نهتنها هزینههای کلان را به سازمان و
نهاد وارد کرد، بلکه به نوعی باعث بدبینی در جامعه نسبت به فعالیت زنان شد،
با وجود این، هنوز پرونده این مسائل جنسیتی باز است.
از همه مهمتر، این اقدامات تخلف قانونی و شرعی است اما نباید فراموش کرد
که تأثیرات فرهنگی نامناسبی روی نسلهای آینده دارد.
بچهها از کودکی میآموزند که بین زنان و مردان فرق وجود دارد. آنها میآموزند در جمهوری اسلامی زنان در جایگاهی کمتر از مردان قرار دارند و این ضد ارزشهای جمهوری اسلامی است. این رفتارها تداعیکننده این است که مردان و زنان بالغ و رشید بهلحاظ فرهنگی اینقدر سطح پایین هستند که باید آنها را با اینگونه اقدامات سلبی تحت کنترل درآورد.
این یک نوع پایینآوردن سطح زن و مرد است. ساختارهای اداری ما بر مبنای نگرش تفکیک جنسیتی بنا نشده است؛ اینکه مختصص زن در یک دفتر باشد و متخصص مرد در دفتری دیگر. این اقدام رشته کارها را مختل میکند. این امر حتی درباره ورزشگاهها هم صدق میکند درحالیکه مدیریت ورزشگاه باید در محیطهای ورزشی فرهنگسازی کند. باید فضایی را در ورزشگاه ایجاد کند که زنان و مردان در حضور هم هنجارشکنی نکنند. این از ضعف مدیریت است.
بهجای برخوردهای موردی، تبعیضآمیز و متوسلشدن به نیروی انتظامی باید امور اصلی را اصلاح کرد. ممانعت از حضور زنان در ورزشگاه مسئلهای از جامعه ما حل نمیکند. هیچکس حق ندارد با جامعه پویای زنان که دانایی و اندیشه دارند اینگونه برخورد کند.
تفکیک جنسیتی در میان مسئولان، مخالفان و موافقان بسیاری دارد. برخی بر این عقیده هستند که «جامعه اسلامی نیازش تفکیک جنسیتی است» یا «اینکه تحقیقات نشان داده در برخی موارد تفکیک جنسیتی میتواند زمینه بهرهگیری بالای دانشجویان را فراهم کند، اما به این مسئله باید اقتضایی نگاه کرد»؛ نظراتی که هنوز به قوت خود باقی است.
ما در سطح دبستان و دبیرستان تفکیک جنسیتی داریم و کسی هم حرفی نمیزند؛ چراکه بچهها زیر ١٨ سال در مرز کودکی و نوجوانی و رشد کامل عقلانی هستند. این را فرهنگ ما پذیرفته است، اما وقتی افراد به بلوغ عقلی میرسند و بالای ١٨ سال دارند، دیگر نمیتوان با آنها با رویکرد تفکیک برخورد کرد. درواقع زنان و مردان به دانشگاه وارد شدهاند و بهزودی به جامعه راه پیدا میکنند. هیچکس حق ندارد چنین تفکیکی را درباره آنها اعمال کند. اوایل انقلاب حضرت امام این اجازه را ندادند.
دوباره کسانی با اینکه نظر امام خمینی(ره) را در این زمینه میدانند این اندیشهها و نظرها را مطرح میکنند.
برخی معتقدند تفکیک جنسیتی بهنوعی باعث قشربندی جنسیتی میشود؟
تبعیض جنسیتی یعنی فرقگذاشتن بین زن و مرد. اینکه زنان از یکسری امکانات
همچون آموزش عالی و فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی محروم باشند، هیچگونه
تطابقی با سیره نبیاکرم(ص) و ائمه ما در صدر اسلام ندارد و آموزشهای
قرآنی، تفکیک را اجازه نمیدهد و نباید بگذاریم این نوع اقدامات تأثیر منفی
خودش را روی پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی بگذارد.
شرق