به گزارش شفا آنلاین، دراینمیان برای مخاطبی که مایل است برای کشورش قدمی پیش بگذارد این سؤال مطرح است که بر چه اساسی باید به کمپینهایی از این دست بپیوندند. محمد درویش، از کارشناسان محیطزیست و مدیرکل آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیطزیست، در این گفتوگوی کوتاه، برای انتخاب یک کمپین محیطزیستی خوب، سه ویژگی برمیشمرد.
آیا برای مقابله با بحران آب، پیوستن به کمپینهای حاضر در شبکههای اجتماعی میتواند چارهساز باشد؟
هر نوع حرکتی که منجر به ظرفیتسازی در حوزه محیطزیست شود، آنهم در کشوری
که با بحران بدهکاری اکولوژیکی همراه است میتواند بهنفع محیطزیست و حل
بحرانهای آن باشد. باید توجه کرد که پیوستن به این کمپینها به دو صورت
میتواند روی مطالبات محیطزیستی مردم تأثیرگذار باشد؛ از طریق آگاهیبخشی
مستقیم به مردم و بهصورت غیرمستقیم از طریق گسترش مطالباتی از این دست در
جامعه که میتواند در زمان بزنگاههای سیاسی، این بینش را در مردم ایجاد
کند که در انتخابهای خود، ملاحظات محیطزیستی را در سطوح مختلف موردتوجه
قرار دهند؛ از انتخاب یک دهیار تا انتخاب رئیسجمهور. کنار هم قرارگرفتن
اینها باعث میشود که جامعه بتواند چیدمان توسعه را به سمت خواهشهای
اکولوژیکی تغییر دهد.
مردم چقدر و بر چه اساسی میتوانند به این کمپینها اعتماد کنند؟
هر کمپین یا گروه یا دعوتی برای حمایت از محیطزیست باید سه ویژگی مهم
داشته باشد: اول اینکه برمبنای یک واقعیت مسلم علمی و فارغ از احساس شکل
گرفته باشد. دوم اینکه در آن کمپین حضور نخبگان و چهرههایی که رفتارشان
برای مردم الگو شده است حس شود تا قابلیت ارجاع داشته باشد و دستآخر اینکه
هر کمپینی باید دبیرخانه یا بخشی برای پاسخگویی و ارتباط با مردم و
منتقدان داشته باشد تا در صورت لزوم برخی از آموزهها یا مواردش را تغییر
دهد.
قرار است در هفته پیشرو، سازمان محیطزیست با وزارت آموزشوپرورش،
اولین قدم را در راهاندازی مدارس محیطزیستی (جم) بردارند، آیا این اقدام
را هم میتوان بهنوعی فرهنگسازی محیطزیستی در جامعه تلقی کرد؟
دقیقا، شاید اصلیترین، مهمترین و اولین قدمی که دولتها باید بردارند،
اصلاح روش و تغییر نگاه جامعه به مسائل محیطزیستی باشد و این کار را باید
از پایه، از مهدکودکها و مدرسهها آغاز کنند. این مدارس امکان لمس
بیواسطه طبیعت را برای کودکان فراهم میکنند و تجربه نشان داده در صورت
چنین برخورد بیواسطهای، کودکان در آینده قدر محیط زندگی و طبیعت خود را
بیشتروبیشتر میدانند و این کار باید با حمایت دولت از طریق نظام بودجهای
کشور صورت گیرد.
اگر در چنین کمپینهایی، سؤالهایی از طرف هواداران درباره
شیوههای کار به وجود آمد و انتقاد یا پیشنهاداتی در کار بود، حمایت از
گروههای تشکیلدهنده کمپینها در اولویت است یا طرفدارانشان؟
در چنین دوراهیهایی باید علم تصمیمگیری کند. اگر در جامعه، مردم و
دولتها بتوانند به یکدیگر اعتماد داشته باشند، بحرانهای محیطزیستی با
این تعامل حل خواهد شد و برای ایجاد چنین اعتمادی نیاز به سرمایه اجتماعی
احساس میشود. بهنظرم نباید نقش انجیاوها را هم نادیده گرفت؛ آنها هستند
که میتوانند هم با دولت و هم با مردم ارتباط برقرار کنند و حلقه واسطی
هستند که دستاوردهای علمی را به زبانی ساده به مردم ارائه میدهند.
شرق