ممکن است کسی خیال کند که این تعبیر یک تعبیر
مجازی است، یک نوع تعارف است: شب که زنده و مرده ندارد، شب بالاخره شب
است، زمان است. مقداری از زمان که این نیمکره زمین که ما در روی آن زندگی
میکنیم مواجه با خورشید نیست و نور خورشید نمیتابد، به آن میگویند «شب».
شب به هر حال شب است؛ شب نه زندگی دارد و نه مردگی.
این سخن راست است ولی آن کسی که میگوید
احیاء، شب را زنده نگه داشتن، مقصودش این نیست که این قطعه زمان را شما
زنده نگه دارید؛ مقصود زنده نگه داشتن خود شماست در این قطعه از زمان. به
عبارت دقیقتر، برخلاف آنچه که ابتدائاً تصور میشود، ما خیال
میکنیم زمان یک چیز است که همه ما در داخل آن قرار گرفتهایم؛ در صورتی که
اینجور نیست. آن زمانی که فکر میکنیم همه در داخل آن قرار
گرفتهایم آن زمانِ ما نیست. زمانی که ما روی آن حساب میکنیم، ساعات و
دقایق و هفتهها و ماه ها و سال ها را حساب میکنیم، آن، زمان ما نیست،
زمان این زمین است. زمان ما یک حقیقتی است متحد با وجود خود ما، جزء وجود
ماست. زمانِ ما، زمان وجود ما از خود ما منفک و جدا نیست؛ چیزی که هست ما
این زمان را که مقدار و اندازه دارد با زمان زمین حساب میکنیم، با آن
تطبیق میکنیم، بعد خیال میکنیم زمان یک چیز است و همه ما در آن قرار
گرفتهایم.
نه، زمان من یک چیز است، زمان شما یک چیز
دیگر است یعنی مخصوص خودتان است؛ همینطور که قد شما که مثلًا صد و شصت
سانتیمتر است، این کمّیت و مقدار مال شماست و قد من که صد و هشتاد سانتیمتر
است، کمّیت و مقداری است مخصوصِ من. شما یک قد و یک اندازه دارید، من هم
یک قد و یک اندازه مخصوص به خود. (حالا اینها برابر با یکدیگر باشند یا
نباشند مطلب جداگانهای است.) شما چون وجودتان یک وجود متحرک و سیال و
متغیّر است، یک زمان در درون خودتان دارید، من هم یک زمان در درون خودم
دارم، آن گل هم یک زمان در درون خودش دارد، آن درخت هم یک زمان در درون
خودش دارد، این سنگ هم یک زمان در درون خودش دارد؛ و زمانی که در درون هر چیزی هست عین وجود آن چیز است.
حال که این مطلب را دانستیم معنی احیاء شب قدر را میدانیم. زمان را زنده نگه داریم یعنی زمان خودمان را زنده نگه داریم، هر کداممان آن زمانی را که در درون ماست زنده نگه داریم. آن زمانی که در درون ماست چیست؟ آن همان خود ما هستیم، از حقیقتِ ما جدا نیست. پس زمان خودمان را، شب خودمان را زنده نگه داریم یعنی خودمان یک شب واقعاً زنده باشیم، واقعاً زنده زندگی کنیم نه اینکه مرده زندگی کنیم.
در اخبار و احادیث وارد شده است که در روز قیامت، گذشته انسان و زمان
گذشته انسان را به انسان ارائه میدهند و انسان ها مختلف میبینند؛ وقتی
نگاه میکنند یک موجودی را میبینند که قطعاتی از آن سیاه و تیره است و
قطعاتی از آن سفید و درخشان، به اختلاف. یک نفر میبیند بیشترِ این قطعات
تیره است، دیگری میبیند بیشتر این قطعات سفید و برّاق است.