به گزارش شفاآنلاین در اين
مطالعه، 138 بيمار چاق مورد بررسي قرار گرفته و مشخص شد حد مرزي 36
سانتيمتر يا بيشتر براي اندازه دور گردن زنان و 39 سانتيمتر يا بيشتر
براي اندازه دور گردن مردان با خصوصيات سندرم متابوليک ارتباط مستقيم دارد.
اين ارتباط در زنان بيشتر از مردان ارزش پيشبيني کنندگي دارد. نتايج فوق
در کنگره ساليانه علمي و باليني انجمن اندوکرينولوژيستهاي باليني آمريکا
در سال 2015 بهوسيله محققان بلغارستان ارايه شد.
محقق ارشد اين مطالعه معتقد است: «دور گردن به راحتي اندازهگيري ميشود و در مقايسه با اندازه دور کمر، در بعضي موارد اطلاعات بيشتري هم براي ما فراهم ميکند. البته ما در اينجا از يک روش جايگزين صحبت نميکنيم، بلکه پيشنهاد ميشود هر دو روش به عنوان مکمل هم مورد استفاده قرار گيرند تا ارزيابي خطر بروز سندرم متابوليک با دقت بيشتري انجام شود.»
وي ادامه ميدهد: «با داشتن يک شاخص براي ارزيابي مقدار چربي زيرپوستي قسمت فوقاني بدن که بيشترين مقدار اسيدهاي چرب آزاد را توليد ميکند، که همانا اندازه دور گردن است، ميتوان اطلاعات جديدي در رابطه با خطر سندرم متابوليک در بعضي بيماران خاص به دست آورد. اين مقدار خود يک نشانگر و عامل خطر براي آپنه انسدادي خواب بهشمار ميآيد.»
محققان ديگر در اظهارنظرهاي مختلف، اين روش
را ساده و قابل انجام در کلينيک ارزيابي کردهاند. البته اندازهگيري دور
کمر هم ساده است، اما داراي اشکالاتي است. بعضي بيماران به قدري چاق هستند
که دور کمر آنها بهسختي اندازهگيري شده و گاهي نيز عدد بهدست آمده دقيق
نيست. بنابراين، داشتن يک شاخص ديگر ميتواند براي ارزيابي خطر
قلبيمتابوليک در اين دسته از بيماران بسيار کمک کننده باشد.
از
سوي ديگر، توجه به اين نکته مهم است که مطالعه جديد چربي زيرپوستي را
بهعنوان عامل خطر ديگري از سندرم قلبيمتابوليک معرفي ميکند. وقتي در
مورد انبارهاي مختلف چربي در بدن فکر ميکنيم، ذهن ما به سمت چربي احشايي
اطراف ارگانها ميرود که «چربي بد» ناميده ميشوند. اين چربي، واقعا
التهابزا است، اما چربي زيرپوستي آنقدرها هم که فکر ميکنيم، بيگناه
نيست.
خطر قلبيمتابوليک پيراموني
در اين مطالعه 138 بيمار چاق مورد بررسي قرار گرفتند که شاخص توده بدني همه آنها 30 يا بالاتر بود. اغلب آنها مبتلا به وضعيت پرهديابت بوده و براساس کرايترياهاي بينالمللي، 87 درصد آنها سندرم متابوليک داشتند. همچنين فرانک ديابت در 41 درصد آنها ديده شد. نزديک به 30 درصد آنها نيز مرد بودند.
در حالي که ميانگين شاخص توده بدني در بيماران، 35 بود، ميانگين دور
کمر 108 سانتيمتر و ميانگين دور گردن 39 سانتيمتر گزارش شد. در زنان،
دور گردن در مقايسه با دور کمر، با مدل هومئوستاز ارزيابي مقاومت به
انسولين (HOMA-IR)، همچنين با امتياز خطر ديابت فنلاندي (FINDRISC) و تريگليسيريد و انسولين ايمونوراکتيو ناشتا (IRI)،
ارتباط قويتر و معنيداري داشت.
اما هيچ ارتباطي ميان اندازه دور کمر و
دو سيستم آخري ديده نشد. از سوي ديگر، در زنان اندازه دور کمر نسبت به دور
گردن، ارتباط بهتري با BMI و گلوکز ناشتا و HbA1c پيدا کرد، در حالي که دور گردن اين ارتباط را نشان نداد. در مردان، دور گردن نيز ارتباط قوي و معنيداري با HOMA-IR
داشت که شدت اين ارتباط از اندازه دور کمر بيشتر گزارش شد. اما همانند
زنان، اندازه دور کمر نسبت به اندازه دور گردن، ارتباط قويتري با BMI
داشته و تنها موردي بود که با قند ناشتاي پلاسما ارتباط داشت.
در زنان،
اندازه دور گردن با اندازه حد مرزي 5/34 سانتيمتر يا بيشتر، در پيشبيني
سندرم متابوليک حساسيتي برابر 87 درصد و دور کمر با اندازه حد مرزي 5/96
سانتيمتر در پيشبيني اين سندرم حساسيتي برابر با 82 درصد داشت. در مردان،
اندازه دور کمر برابر با 97 سانتيمتر يا بيشتر، حساسيتي معادل 98 درصد و
اندازه دور گردن با مقدار 8/38 سانتيمتر يا بيشتر، حساسيتي معادل 93 درصد
در پيشبيني بروز سندرم متابوليک داشت.
آيا هر دو مقدار اندازهگيري شوند؟
هرچند منابع و شواهد زيادي در رابطه با ارتباط اندازه دور کمر با ويژگيهاي سندرم متابوليک و پيامدهاي آن وجود دارد و بعضي از آنها نيز در اين مطالعه مشاهده شدند، اندازهگيري دور کمر در کلينيک چالشهاي زيادي دارد. اول آنکه اندازهگيري دقيق آن در افراد چاق کار بسيار مشکلي است و اگر BMI بيش از 35 باشد، اندازه دور کمر اطلاعات اضافهاي را به ما نميدهد. از سوي ديگر، اندازهگيري تحت تاثير استانداردسازي و متغيرهاي intra and inter-operative قرار دارند.
همچنين، اندازهگيري دور گردن آسانتر بوده و ميزان چربي زيرپوستي قسمت فوقاني بدن نشانهاي است از آپنه انسدادي خواب. محقق ارشد مطالعه معتقد است: «هريک از اين مقياسها موارد مختلفي را نشان ميدهند و به همين دليل، بهتر است هردو اندازه دور کمر و دور گردن اندازهگيري شود تا ارزش پيشبيني کنندگي مقياسهاي تنسنجي افزايش پيدا کند.»
پژوهشگر ديگري نيز معتقد است، دور گردن ميتواند جايگزين قابل قبولي در بيماراني باشد که اندازهگيري دور کمر آنها مشکل بوده يا بيمار با آن احساس راحتي نميکند. البته هنوز مشخص نيست چه دسته از بيماراني را ميتوان از اندازهگيري دور کمر معاف کرد، اما شايد بيماران خاصي باشند که اندازه دور گردن آنها بتواند جايگزين اندازه دور کمر شود، زيرا اندازهگيري آن آسانتر بوده و منافعي را هم اضافه ميکند. بنابراين، بهنظر ميرسد بايد منتظر دادههاي بيشتري در اين زمينه بود.