هنوز مشخص نیست منظور سازمان بورس از موقتی بودن تصمیم نامتقارن کردن دامنه نوسان و بازبینی این تصمیم بر اساس شرایط چه بوده است؟
شفاآنلاین>سلامت> بازار سرمایه هفته پرفشار دیگری را پشت سر گذاشت که در آن شاخص کل با ۳۲۶۳۰ واحد معادل ۲.۶ درصد کاهش مواجه شد و شاخص هم وزن نیز کاهش بیش از ۱ درصدی را شاهد بود.
به گزارش شفاآنلاین: بازار سرمایه هفته پرفشار دیگری را پشت سر گذاشت که در آن شاخص کل با ۳۲۶۳۰ واحد معادل ۲.۶ درصد کاهش مواجه شد و شاخص هم وزن نیز کاهش بیش از ۱ درصدی را شاهد بود.
هنوز مشخص نیست منظور سازمان بورس از موقتی بودن تصمیم نامتقارن کردن دامنه نوسان و بازبینی این تصمیم بر اساس شرایط چه بوده است؟ سهامداران چه مقدار دیگر باید زیان ببینند تا تصمیم گیران سراغ آزمون و خطای دیگری بروند؟ روند سقوط بازار در شرایطی است که عوامل بنیادی اثر گذار بر ارزش سهام عمدتاً نشانههای مثبتی از خود بروز میدهند.
قیمت هر تن مس در بازارهای جهانی حدود ۹۰۰۰ دلار تثبیت شده است؛ نفت خام از ۶۰ دلار برای هر بشکه فراتر رفته و نشانهای از اصلاح بروز نمیدهد؛ شکاف خوراک-فرآورده برای پالایشگاهها به بیش از ۶ دلار در بشکه رسیده است؛ قیمت دلار در صرافیها بیش از ۲۵ هزار تومان است.
در گروه خودرو انتظار برای افزایش تولید، بازگشت شرکای خارجی و تسهیل شرایط قیمت گذاری به نفع تولید کنندگان بیش از گذشته است؛ تک سهمهای مختلف اخبار مثبت منتشر میکنند؛ برکت صحبت از تولید تا ماهانه ۱۵ میلیون دوز واکسن در سال آینده میکند و پخش البرز عهده دار پخش واکسنها خواهد بود. پالایشگاه اصفهان موفق به خرید بلوک مدیریتی پتروشیمی اصفهان شده است تا تبدیل به یک مجتمع پتروپالایشی موفق گردد.
روند اخیر بازار
منفی، منفی و باز هم منفی. این واگرایی میان نشانههای بنیادی و رفتار بازار حکایت از رخدادهایی خارج از منطق اقتصادی تصمیمات فعالان بازار دارد. برای ارزیابی دلیل این تحولات باید نگاهی به انگیزه فروشندگان سهام داشته باشیم.
در یک تقسیم بندی مقدماتی میتوان انگیزه فروشندگان این روزهای بازار را به چهار دسته کلی تقسیم نمود. فروشندگان با انگیزه تأمین مالی؛ فروشندگان با انگیزه شناسایی سود؛ فروشندگان با تحلیل و فروشندگان نگران.
فروشندگان با تأمین مالی را باید پیشران فروش سهم دانست. این گروه که بیشتر در قالب کدهای حقوقی فعالیت میکنند بعضاً بهای تمام شده بسیاری پایینی را در صورتهای مالی خود دارند و مکلف هستند بی توجه به قیمتهای احتمالی سهام در آینده هر مقدار که میتوانند برای ذینفعان خود از بازار تأمین منابع نمایند.
این دسته را نمیتوان ناآگاه از ارزش داراییهایی دانست که به فروش میرسانند. این گروه مدیرانی هستند که معیار سنجش عملکرد آنها میزان منابعی است که آزاد کردهاند و نه فروش دارایی در زمان و قیمت مناسب. جهت تبیین اثر این دسته بر بازار نمونههایی از معاملات روز دوشنبه این هفته ذکر میشود. در معاملات روز دوشنبه بسیاری از سهام بزرگ معاملات را با صف فروش آغاز کردند و یا در ادامه صف فروش شدند. در این روز نیز در نمادهای بزرگ شاهد حضور فروشندگان حقوقی در سر خط صفهای فروش بودیم به نحوی که در بانک ملت ۱ کد حقوقی بیش از ۸۰۰ هزار سهم را در صف به فروش رسانده است در شرایطی که از ۲۰۴ میلیون سهم در صف فروش تنها ۱۳ میلیون معامله شده است.
در صف فروش بیش از ۱۰۰ میلیون سهمی شستا ۵ کد حقوقی موفق به فروش ۱.۳ میلیون سهم شدهاند (میانگین بیش از ۲ دستور فروش). در نمادهایی نظیر آریاساسول نیز رنج منفی این دست از فروشندگان منجر به ایجاد صفهای فروش گردید و مثالهای فراوان از این دست.
لازم به توضیح نیست که اگر توزیع صفهای فروش در آغاز زمان سفارش گذاری آنگونه که وعده مسئولان بوده است به صورت یکنواخت و تصادفی اتفاق بیفتد احتمال آنکه حتی یک دستور در شرایط برابر در ابتدای صف قرار گیرد در صفهای سنگین کمتر از ۱ در ۱۰ هزار است، چه رسد به آنکه فروشندگانی موفق به فروش بیش از ۱ دستور شوند.
پس این گروه علاوه بر مأموریت فروش از نوعی رانت دسترسی نیز برخوردار هستند. این گروه را باید پیشرو در ایجاد فشار فروش قلمداد نمود که تا هستند وضعیت همین است. چاره کار این دسته از فروشندگان شفافیت است که با توجه به عدم استقلال سازمان از دولت انگیزهای برای ممانعت از فروش آنان وجود ندارد. البته نباید فراموش کرد که پارهای از کدهای حقوقی مربوط به صندوقهای سرمایه گذاری است که به واسطه ابطال واحدهای سرمایه گذاری توسط سرمایه گذاران ناچار به تأمین وجه برای پرداخت سرمایه ایشان هستند. اما نیاز این دسته با مختصر تدبیری در مدیریت نقدینگی برآورده میشود و میتوان در معدود روزهای مثبت بازار به اندازه نقدینگی مورد نیاز دو هفته این گروه سهم به فروش رساند و نیازی به حراج عمومی داراییهای صندوق ندارند. نزدیکی به پایان اسفند نیز عامل افزایش فروش توسط شرکتهایی است که ترجیح میدهند اگر هنوز قیمت سهام آنها از بهای تمام شده بیشتر است شناسایی سود آن را به اما و اگرهای پایان سال نیندازند. این دسته در واقع در تصمیم گیری های خود اسیر اصول حسابداری هستند.
دیگر دستههای فروشندگان سهام عمدتاً یا با این تحلیل که فروش دسته اول منجر به رسیدن قیمتها به سطوح بسیار پایینتر از سطوح فعلی میشود و یا از ترس این اتفاق اقدام به فروش مینمایند که اگر دسته اول مهار گردند تحلیل ایشان نیز تغییر خواهد کرد. اگر چه گفته میشود قیمتها در بازار در تقابل تحلیلهای مختلف شکل میگیرند اما تحلیل از مبانی مشخصی برخوردار است که اگر دو تحلیلگر در کنار یکدیگر بنشینند مشخص میشود پس از مدت کوتاهی تبادل نظر تا حد زیادی به تحلیل مشترک میرسند.
در این میان گروه کثیری از سهامداران حقیقی در حال فروش سهام خود به واسطه ناآگاهی از ارزش آن هستند. در واقع رفتار احساسی این گروه به این گفته قدیمی شبیه است که هر جا جهل بیشتر باشد ترس نیز بیشتر است. چنان که میتوان الماسهای یک شخص ناآگاه از ارزش آن را به قیمت خرده شیشه خرید. اگر خواننده این مطلب هستید قبل از تصمیم به خرید و فروش سهام در خصوص ارزش بنیادی آن نظر تحلیلگران را جویا شوید. مهدی رادان/ کارشناس ارشد مدیریت مالی، و تحلیلگر بازار سرمایه و بورس