کد خبر: ۲۷۴۴۲۳
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۵ - ۰۳ اسفند ۱۳۹۹ - 2021February 21
نحوه حکمرانی بر اساس برداشت “فوگل “از مارکس قطعا به آب و‌هوا و حاصلخیزی زمین مرتبط است اما به راههایی که پیشینیان رفتند و سنت هایی که برجا گذاشتند هم مربوط می‌شود ‌‌‌هرچه فقر سیاست در میان حاکمان رواج بیشتری داشته باشد اتکا به این سنت ها بیشتر خواهد بود.

شفاآنلاین>سلامت> پیش تر پیرامون فقر فلسفه بسیار کفته اند در این یادداشت میخواهم درمورد فقر سیاست تامل کنم فقر سیاست آن هم در جامعه ای سیاست زده .فقر در عین غنا . سیاست بر زندگی همه ما سایه انداخته است همه ما بیش از مردم همه دنیا سیاسی هستیم اما کمتر همه از همه دنیا با الفبای سیاست آشنایی داریم  .

مقصود من تنها حاکمان و سیاست گذران نیستند .آنها مردمان گرفتاری هستند که تنها می‌توانند به  راه حل های آزموده ای که به ارث برده اند اطمینان کنند .راه حل های ساده.  سفید و سیاه ! آری یا نه ! همه یا هیچ ! فرارفتن از گفتمان رایج در هر حکومت توان بالایی فراتر از توان معمول افراد معمول میطلبد و‌این ، هم  تناقض دموکراسی ‌‌است و هم تناقض دیکتاتوری !  .کبوتر دموکراسی گاه حساب نشده بر موهایی بور و آشفته مینشیند و گاه بر موهایی به دقت اصلاح شده -آلمانی !  و‌او‌ عزم بر جمع کردن دموکراسی جزم می‌کند.  دیکتاتور هم از هر فرصتی برای کسب قدرت سود میبرد و‌از آن پس تمام توان او‌ضرف حفظ قدرت خواهد بود و سنت هایی جدید در اعمال دستورات ساده پیش گفته برجا  خواهد گذاشت  .

نحوه حکمرانی بر اساس برداشت  "فوگل "از مارکس قطعا به آب و‌هوا و حاصلخیزی زمین مرتبط است اما به راههایی که پیشینیان رفتند و سنت هایی که برجا گذاشتند هم مربوط می‌شود ‌‌‌هرچه فقر سیاست در میان حاکمان  رواج بیشتری داشته باشد اتکا به این سنت ها بیشتر خواهد بود.
مقصود اصلی من اما فقر سیاست  در مردم عادیست کسانی که دستی در حکومت ندارند .تجربه حاکمان بزرگی که روزی یکی  از مردم بوده اند نشان می‌دهد آنچه باعث موفقیت ایشان شد بیش از هر چیز به دست آوردن فرصتی برای مشاهده و کسب تجربه سیاسی با دستی از دور بر آتش بوده است و درایت نتیجه گیری از آن تجربه . بطور مثال تجربه تبعید طولانی در اروپا ی قبل از جنگ جهانی اول و مشاهده مستقیم تحولات متنوع جنبش ها و وقایع سیاسی آن دوران به همراه تجربه ناموفق انقلاب ۱۹۰۵ که در آن نقش مستقیم داشت باعث شد واقع بینی عمیق و درایت سیاسی به دقیق ترین معنا چنان در ذهن و رفتار لنین شکل بگیرد که با سبیل و ریش تراشیده و با لباس مبدل خود را شبانه به جلسه کمیته مرکزی برساند تا علیرغم مخالفت اکثریت کمیته مرکزی کودتای اکتبر را که بزرگ‌ترین انقلاب تاریخ را رقم زد یک تنه به تصویب برساند . سایر رهبران موفق تاریخ هم که دشوار ترین وظیفه سیاسی یعنی کسب قدرت را با موفقیت  به انجام رساندند تجارب و‌درایت مشابهی داشته اند .این رهبران سیاست را به معنای استفاده از همه امکانات در جهت هدف میفهمیدند  .کوتاه آمدن در زمان ضرورت و تاختن در زمان مناسب! اتحاد با هرکس در پی نیرویی قوی تر  و پشت کردن به هرکس  برای دوری از هر نقطه ضعف  .

 فقر سیاست یکی از مهم ترین خصوصیات بدویت جامعه است .در جوامع در حال پیشرفت  توده مردم آهسته آهسته اعمال سیاست به عنوان یک توده اجتماعی را فرا میگیرند و‌تبدیل به جامعه مدنی می‌شوند تا پیش از آن این احساس است که بر عقل اجتماعی میچربد .
صداقت ووفاداری به اعتقادات باعث وسواس در رفتار اجتماعی می‌شود .  افراد را بر اساس اعتقاداتشان تکه تکه و بدتر از همه خنثی کننده یکدیگر میسازد و راه را برای کسی که حداقلی از الفبای سیاست را فهمیده و اعمال می‌کند در جبهه روبرو  باز نگه میدارد و نه تنها این بلکه شرکت در یک کنش اجتماعی به معنای تغییر عقیده و مرام تعبیر می‌شود نه تنها از نگاه دیگران بلکه حتی گاه خود فرد بعد از یک کنش اجتماعی بسیار ضرور خود را تغییر یافته پنداشته ملزم به توجیه عقیدتی رفتارش می‌کند  .

حال آنکه ممکن است رفتار او تنها یک پیچ و خم ضرور در نیل به اهدافی باشد که مطلوب عقیدتی اش بوده اند .در جوامع بدوی انسان ها لایتغیرند هم آن زمان که برای استخدام پی بهترین ها میکردیم هم آن زمان که همکلامی با  هرکس را بر اساس عقاید یا رفتار دیرینش میسنجیم افراد را لایتغیر میپنداریم و  طرد مطلق می‌کنیم حال آنکه درایت سیاسی بر تغییر پذیری افراد و الزام به تغییر بر اساس کنش ما حساب می‌کند . درایت سیاسی یعنی تلاش برای پرداختن مجموعه ای آنقدر قوی که باعث جذب مخالفان و تغییر نگرش آن ها بشود . درایت سیاسی یعنی بر شمردن مشابهت ها در عقاید و اهداف و در خواست برای تغییر تفاوت ها .فقر سیاست یعنی لحن مقابله و تحقیر و تندی در هر شرایطی با هر کسی با هر درجه از مخالفتی . درایت سیاسی یعنی حمایت از هر نیرویی که برخی از اهداف را پی گیری می‌کند تا بر نیروی درخواست کنندگان بیفزاید .درایت سیاسی بر کنش اجتماعی با تعداد هر چه بیشتر رخ مینماید فقر سیاسی به دنبال کنش های دسته های کوچک کاملا هم عقیده است . درایت سیاسی به دنبال تغییرات واقعی و جدی اما کوچک و‌مرحله به مرحله است .

فقر سیاسی چم وخم تغییرات را درک نمیکند خواهان تغییرات فوری ولو با هر هزینه ایست .درایت سیاسی افراد را مقهور شرایط میبیند فقر سیاسی دلایل رفتار را در نمییابد اراده افراد را عمده می‌کند و آن را مسیول تمام پدیده ها میداند . درایت سیاسی ضرورتا خواهان قدرت نیست درخواست مشخص را مطرح می‌کند میخواهد بر رفتار قدرت تاثیر بگذارد در فقر سیاسی  کسی درخواست نمیکند همه تنها خواهان قدرتند بعدا بهترین تصمیم را خواهند گرفت.  قول می‌دهند ! ! دکتر بابک زمانی

 

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: