کد خبر: ۲۷۳۹۳۴
تاریخ انتشار: ۰۷:۲۱ - ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - 2021February 15
انکار نمی‌توان کرد که فقر عامل و منشا بزرگ مشکلات اجتماعی است و به نظر آگاهان حقوق بشری، فقر خود عامل عمده نقض حقوق بشری افراد است

شفاآنلاین>سلامت> پس از نشر خبر خرید و فروش گرده در هرات توسط تعدادی از رسانه‌های کشور، در فضای مجازی و رسانه‌ها هیاهوی زیادی شکل گرفت. اغلب اقشار مختلف اجتماعی (فعالان مدنی و حکومتی، استادان دانشگاه، حقوق‌دانان، خبرنگاران و…) به تقبیح عمل پیوند گرده و یا فروش آن پرداختند.

به گزارش شفاآنلاین: عده‌ای عاملان این کار را مافیای جان انسان‌ها دانستند و برخی دیگر از آن‌ها به‌نام دلالانی نام بردند که با تطمیع فقرا اعضای بدن‌شان را به یغما می‌برند. در همین راستا، تعدادی نیز خواهان تحت پی‌گرد قرار گرفتن عاملان این قضایا توسط نهادهای کشفی، عدلی و قضایی شده‌اند. حکومت محلی هرات نیز متأثر از این هیاهو، با نشر اعلامیه‌ای ابراز داشته است که مسوولان شفاخانه‌ها و مراکز صحی هرات که در فروش کلیه (گرده) دخیل بوده‌اند، به ارگان‌های عدلی و قضایی معرفی می‌شوند.

سوای این‌که در بسیاری از موارد مسوولان حکومتی و نهادهای تامین‌کننده عدالت در قبال چنین رویدادها و یا شاید خیلی بدتر از آن، واکنشی و گزینشی عمل می‌کنند، پرسش اصلی این است که براساس کدام سند قانونی عاملان این قضایا به ارگان‌های عدلی و قضایی معرفی می‌شوند؟ واکنش‌های این چنینی به جز این‌که بازخورد سیاست‌های پوپولیستی دارد، تامین عدالت در این راستا طی چه مکانیسمی و بر کدامین مبانی قانونی و حقوقی به گونه شایسته و بایسته صورت می‌گیرد؟

انکار نمی‌توان کرد که فقر عامل و منشا بزرگ مشکلات اجتماعی است و به نظر آگاهان حقوق بشری، فقر خود عامل عمده نقض حقوق بشری افراد است. آنان دولت‌های ثروتمند و کشورهایی که دارای منابع زیرزمینی وافر هستند را مکلف به اجرای برنامه‌ها جهت فقرزدایی در سطح جهان می‌دانند؛ زیرا سرمایه‌های زمین مربوط به تمام بشر است نه از یک مجموعه خاص. در کشور ما نیز طبق گزارش اداره سرمفتش ویژه ایالات متحده برای بازسازی افغانستان (سیگار) و برآوردهای بانک جهانی، میزان فقر در طول سال ۲۰۲۰ از۵۵ درصد به ۷۷ درصد افزایش یافته است و این زنگ خطری برای آینده مردم افغانستان است. این می‌تواند در کنار معضله فروش گرده به اثر فقر، باعث افزایش صدها مشکل دیگر، مانند افزایش ناامنی، قاچاق انسان‌ها، کشت و قاچاق مواد مخدر، افزایش میزان خشونت و… گردد. آزادی و رهایی از فقر و ترس، خواسته و آرمان مدافعان حقوق بشری در سطح جهان است.

در این میان اما چنین به نظر می‌رسد، در صورتی که اعطای گرده یا سایر اعضای بدن به انسان دیگر، با رضایت طرفین و به دور از هرگونه تطمیع و اکراه و اجبار صورت پذیرد، چه بسا که با ارایه بعضی امتیازات انجام شود، مسایل عدیده اخلاقی و حقوقی را پدیدار می‌سازد که صدور هرگونه نظر قطعی را با دشواری‌ها و چالش‌های فراوان مواجه می‌سازد. باید یادآور شد که گرفتن اعضای بدن انسان‌ها با جبر، فریب، تطمیع و یا گرفتن اعضای بدن اطفال هرگز نمی‌تواند، توجیه‌پذیر باشد. اما پیش از این‌که به این مورد پرداخته شود که اعطای اعضای بدن برای انسانی دیگر که حیات او در خطر است، امری اخلاقی است؟ یا در مطابقت با قوانین نافذه کشور و عرف، پسندیده است یا خیر؟ پرداختن به این پرسش‌ها یک امر ضروری می‌نماید، تا دیدگاه واضح‌تری نسبت به موضوع ایجاد شود.

– آیا انسان مالک عام و تام جسم خود است یا خیر؟

– آیا اعطای اعضای بدن به مفهوم در خطر قرار گرفتن حیات انسان (اعطاکننده) است و یا به مفهوم نجات جان انسان دیگر (فرد متقاضی و مریض)؟

– با منع قرار دادن اعطای اعضای بدن به دیگری، چه تعداد از انسان‌ها (متقاضی و مریض) به کام مرگ خواهند رفت؟ در حالی‌ که راه نجاتی برای‌شان بوده است.

– دیدگاه پزشکان، به‌ویژه از منظر اخلاق طبابت در مورد اعطای اعضای بدن و تهدید حیات انسان ناشی از آن، چیست؟

– آیا با «علت» فقر باید مبارزه کرد یا با معلول‌ها؟

– تجارب سایر کشورها برای یافتن پاسخ به این پرسش‌ها و استدلال‌های‌شان پیرامون موضوع چیست؟ اعم از کشور‌هایی که این موضوع را پذیرفته و یا کشورهایی که این موضوع را ممنوع قرار داده‌اند.

– دیدگاه‌های مراکز مختلف علمی و اجتماعی در این مورد، مخصوصاً در عرصه‌های حقوقی چیست؟

واضح است که برای یافتن پاسخ و پرداختن به چنین موضوعات یا معضلات اجتماعی، با احساسات، شتاب‌زده‌گی، عمل‌کرد واکنشی، یا انجام سیاست‌های پوپولیستی، چنانچه شوربختانه در جامعه رایج است، نمی‌توان ره به مقصد برد. پردازش پوپولیستی به مسایلی که گاهی منجر به ابراز نظرهای غیراصولی و خلاف قانون از سوی اراکین دولتی می‌شود و اغلباً توأم با نقض حقوق بشری افراد جامعه است، به جای حل یک مشکل، ده‌ها مشکلی دیگر اجتماعی، هرج‌ومرج، آشوب، بی‌نظمی و نیل به مناسبات خان و رعیتی را به بار نخواهد آورد؟ چنین به نظر می‌رسد که برای حل معضلات این ‌چنینی، بهتر است با راه‌اندازی برنامه‌های مختلف، آن را به یک گفتمان تبدیل کرد، تا اقشار مختلف اجتماعی، مخصوصاً اندیشمندان و متخصصان حقوق به جوانب و پهلوهای اخلاقی، حقوقی و فلسفی آن بپردازند و با انجام بحث‌ها و تبادل نظرها از لابلای آن،‌ این موضوع بهتر شناخته شود و ضرورت وجود آن و جلوگیری از موارد سوءاستفاده از آن، واضح گردد. شاید روزنه‌ای به وجود اید، تا در پرتو آن به وضع قوانین و اسناد تقنینی پرداخته شود.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
بهروز برومند
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۲۰ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۷
0
0
درنوشته ارزشمند شفاانلاین "فروش گرده؛ تهدید حیات انسان یا نجات جان انسان دیگر؟ " پرسش های بسیار درستی شده است که باید همه دست اندرکاران درباره آن دیدگاه خود را با دیگر همکاران درمیان بگذارند، من پرسش ها راآورده و پاسخ خودررا در میان میگذارم:
1- آیا انسان مالک عام و تام جسم خود است یا خیر؟ درپاسخ باید روشن نمود اگر برای زنده ماندن خطری و مانعی نباشد همانگونه که خودکشی درست نیست و خود فروشی هم گناه شناخته میگردد باید دیگر شرائط را هم دید و آخر آنکه فرد برای فروش کلیه نباید زیر فشار باشد: خواه فشار زندان خواه بدهی و تهی دستی!اگرکمسی آگاهی درست داشته باشد و پیآمدهای اهدا برای او روشن گردد در آنصورت میتواند درباره اندام های خود تصمیم بگیرد البته آن هم با درنگ های بسیار.2-– آیا اعطای اعضای بدن به مفهوم در خطر قرار گرفتن حیات انسان (اعطاکننده) است و یا به مفهوم نجات جان انسان دیگر (فرد متقاضی و مریض)؟ این پرسش نیز در باره همه زمان ها و انسان ها پاسخ یکسانی ندارد پیرمرد هشتاد ساله که از آمریکا میآید ایران که برای جند ماه زندگی بیشتر کلیه مرد بیست ساله تهی دستی را بخردرا نباید با بیماری که در ایران زندگی نموده با بیماری که در ایران است و دوستی میخواهد باو کلیه بدهد نبایدیکسان شمرد.و تازه شماری از کسانی که اکنون با دیالیز نگهدارنده زندگی مینمایند در گذشته یک تا سه بار پیوند کلیه شده اند بد آموزی و زیانبار است که بگوئیم پیوند کلیه تنها راه زنده ملندن بیمارانی میباشد که کلیه خود را از دست داده اند.!
3-– با منع قرار دادن اعطای اعضای بدن به دیگری، چه تعداد از انسان‌ها (متقاضی و مریض) به کام مرگ خواهند رفت؟ در حالی‌ که راه نجاتی برای‌شان بوده است.؟ پاسخ این پرسش نیز همه زمان ها یکسان نیست نخست آنکه بیمارانی هستند که سی سال و شاید بیشتر با همودیالیز نگهدارنده زندگی میکنن. دیگر آنکه هستند کسانی که چند ساعت پس از پیوند زندگانی را بدرود گفته اند بی شک امید به زندگی پیوند در کشوری که مانند افغانستان که سطح پزشکی اش پائین است و برای بیمار تهی دستی که ناگزیر است بجای دارو شکم فرزندان خود را سیر نماید با پیرمردی که از لوس آنجلی آمده بود یکسان نیست. و باید یک به یک جداگانه بررسی گردد. 4-
– دیدگاه پزشکان، به‌ویژه از منظر اخلاق طبابت در مورد اعطای اعضای بدن و تهدید حیات انسان ناشی از آن، چیست؟ پاسخ به این پرسش نیز همواره یکسان نبوده ،وپاره ای دیدگاه ها با یکدیگر 180 درجه تفاوت دارد و گفتگو در باره آن نیز سودی نداشته است.
5– آیا با «علت» فقر باید مبارزه کرد یا با معلول‌ها؟باید با تهی دستی ستیز نمود و کوشید زیان حاصل از آن نیز کم شودو که هردوکاریست بس دشوار.6- تجارب سایر کشورها برای یافتن پاسخ به این پرسش‌ها و استدلال‌های‌شان پیرامون موضوع چیست؟ اعم از کشور‌هایی که این موضوع را پذیرفته و یا کشورهایی که این موضوع را ممنوع قرار داده‌اند.برای پاسخ به این پرسش نیز زمان بسیار نیاز میباشد و یک کتاب باید نوشت و بستگی به توان اعتصادی کشور ها و قدرت خرید مردم دارد بی شک پیر مردی که از لوس به تهران آمده بود هیچ زمانی کلیه خودرا نخواهد فروخت.7-دیدگاه‌های مراکز مختلف علمی و اجتماعی در این مورد، مخصوصاً در عرصه‌های حقوقی چیست. در این باره باید از حقوق دان ها بپرسید. به هرروی چاره بنیادین بالا رفتن سطح دانش پزشکی و پیش گیری از نارسائی کلیه و آموزش درست میباشدکه بیماران روستا ها ناگزیر کمتر از آن بهره مند میباشند زیرا هم آگاهی ندارند هم از آموزش بهره مند نمیباشند..از بلا بدور باشید دوستدار دکتربهروزبرومند
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: