شفاآنلاین>اجتماعی>مساله اقدام بهخودکشي که منجر به فوت شود يا نشود، 2مسير کلي را طي ميکند. مسير تعارضات خانوادگي، شخصيتي، رواني، اقتصادي و... که جمع همه اين موارد با يکديگر، فرد را به مرحلهاي از نااميدي، احساس بيکسي، تنهايي و قرار گرفتن در بنبستي گريزناپذير ميرساند که در نهايت فرد با احساس فوران يافتهاي از يأس و سرخوردگي روبهرو شده و تصميم بهخودکشي ميگيرد؛ تصميمي که ميتواند با موفقيت همراه شده يا ناموفق باشد. اما براي رسيدن به چنين مرحلهاي از زندگي، فرد بايد راهي طولاني را طي کرده باشد و در اين مسير، نشانههايي از افکارش، حرفهايش که ميخواهد دست بهخودکشي بزند و نيز علائم خستگي، گوشهگيري و عصبانيت را از خود بروز داده باشد. اگر در اين مسير، فرد دست بهخودکشي ناموفقي نيز زده باشد، چنين سابقهاي ميتواند به جرقهاي براي شتاب دادن به تصميم خودکشي منجر شود و احتمال اقدام بهخودکشي در فرد را تا 9برابر افزايش دهد. اما جاي سؤال است که آيا امکان دارد فرد بدون هيچ سابقه قبلي و به ناگهان دست بهخودکشي بزند و اين کار را عملي کند؟ جواب به اين سؤال در اغلب موارد منفي است. براي وقوع خودکشي، نيازمند ريزفاکتورها و جمع عوامل مختلف با وزنها و کارکردهاي خاص خود هستيم. در بررسي عوامل شکلدهنده پازل خودکشي، بايد مشکلاتي مانند افسردگي، انزوا و گوشهگيري، اعتياد و مصرف موادمخدر را نيز مورد توجه قرار داد. اما مسير ديگري نيز در ايجاد بحران خودکشي بايد مورد توجه قرار بگيرد. در اين مسير، فرد ممکن است دچار رفتار تکانشي و ناگهاني شده و در اين موج، دچار يأس و نااميدي شود. يأس و نااميدي که ممکن است بين نيمساعت تا نيمروز ادامه يابد و درنهايت با همان سرعتي که ايجاد ميشود از بين برود. در اين موج، افرادي که ويژگيهاي شخصيتي هيجاني بالايي دارند، ممکن است تحتتأثير هيجان منفي ايجاد شده، زود عصباني شوند و تصميمي زودهنگام و ناپخته گرفته و وجه هيجانات و رفتارهاي تکانشي بر آنها غلبه کند. چنين افرادي در برخورد با برخي ناملايمات ريز و درشت زندگي قافيه را باخته و به مرگ فکر ميکنند. در چنين شرايطي، اگر اقدام مناسبي در پيشگيري از رفتار هيجاني در فرد انجام شود، اقدامات پيشگيرانه ميتواند مانند آبي بر آتش عمل کرده و خشم و تصميم ناپخته فرد را تعديل کند. با تعديل وضعيت رواني فرد ميتوان اقدامات بعدي را انجام داد تا فرد هنگام بروز موارد مشابه بتواند مهارت کافي را براي کنترل خود پيدا کند و دستکم خطر اقدام بهخودکشي را کاهش دهد. از سوي ديگر، شاهد هستيم، برخي از افرادي که دست بهخودکشي ميزنند، از برخي موادمخدر و الکل براي فراموش کردن بخشي از مشکلاتي که با آن روبهرو هستند، استفاده ميکنند. مطالعات باليني دامنهدار نشان ميدهد استفاده از موادمخدر و الکل بهدليل کاهش قدرت تفکر در افراد تا 3برابر ميتواند به افزايش اقدام بهخودکشي مؤثر باشد. از سوي ديگر، کساني که دست بهخودکشي ميزنند تبعاتي براي اطرافيان خود به ارمغان ميآورند. يکي از اين تبعات، اتهامزني به اطرافيان و مقصرانگاري آنان در اثرگذاري بر خودکشي فرد است. اتهام زدن به افراد يعني مداخله در اطرافيان فرد و اين مداخله ميتواند اثرات نامطلوبي را هم بر روح و روان فردي که مورد اتهام قرار گرفته است بر جاي بگذارد و هم اينکه او را بهخودکشي ناشي از مقصرپنداري و گناهي که به او منتسب شده است، وادار کند. بيشترين افرادي که با اتهامزني ممکن است دچار آسيب شوند، افرادي هستند که از نظر رواني مستعد خودکشي بوده يا از نظر رواني نزديک به فرد متوفي هستند. کساني که زمينه هيجاني دارند، کساني که از مرگ فرد احساس گناه ميکنند و تصور ميکنند مقصر هستند، بيشترين آسيب را از اتهامهاي اطرافيان ميبينند و بايد حتما مورد مشاوره روانشناسان قرار بگيرند تا شانس اقدام بهخودکشي در اين افراد کاهش يابد. ضرورت دارد رسانهها با ارائه آموزشهاي کاربردي به مردم و مخاطبان خود به آنها يادآوري کنند که ميتوانند در مقابل ناملايمات زندگي تابآوري بيشتري داشته باشند و درصورت نياز به کمک، با شمارههاي 4030يا 1480و نيز 123تماس بگيرند.آرمان ملی