شفاآنلاین>اجتماعی>به نظر نميرسد که ارزيابي «رفتارهاي بهداشتي مردم» در ايام کرونا بر اساس بررسي منطقي بوده باشد و ظاهراً بيشتر تحت تأثير رسانههاي اجتماعي و موارد افراطي است که معمولاً در اين رسانهها بيننده دارد. لذا ارجاع عدم توفيق کنترل سرايت ويروس به «رفتار مردم» نوعي واکنش ارتجالي و خام است. براي فهم «رفتار» بايد در درجه نخست زمينه شکلگيري اين رفتارهاي مختلف مورد توجه قرار گيرد و پس از آن و در صورت لزوم، براي تغيير رفتار چارهانديشي کرد. شکلگيري رفتارهاي اجتماعي معمولا عللي چندوجهي دارد و نميتوان آن را به يک عامل، مثلا الگوهاي فرهنگي نسبت داد. اگرچه خود تبيين امور براساس «الگوهاي فرهنگي» نيز خود تبيين ابتري است، چون بلافاصله اين سؤال پيش ميآيد که خود اين الگوها چطور شکل گرفتهاند. از طرفي ديگر رفتارهاي ناسازوار تقريبا در انواع جوامع ديده ميشود. بعد دگرموثر بر رفتارشهروند ايراني مشکلات اقتصادي ويژه جامعه ايران است که با موضوع همهگير در هم تنيده شده است و يک کمپلکس ويژه را ساخته است. اين امر به طرق مختلفي روي رفتار بهداشتي مردم ميتواند اثر بگذارد. مثلا بسياري از مردم براي خريد مايحتاج به مکانهاي ارزان (که معمولا شلوغ هستند، مثل ميدان تره بار و فروشگاههاي تخفيفي زنجيرهاي) ميروند که بخت سرايت بيماري را افزايش ميدهد. عدهاي ديگر بين فقر قطعي (که خود باعث مرگ رنجآور است) و احتمال بيماري، گزينه دوم را انتخاب ميکنند. پس اگر کساني براي خريد به جاهاي شلوغتري بروند، يا در صفهاي طولانيتر بايستند يا براي خريد اجناس ارزان هجوم ببرند، نميتوان آنها را با جاهايي که چنين کمبودهايي ندارند مقايسه کرد. مگر در اوايل شروع بحران کرونا بر سر کاغذ توالت در برخي کشورهاي توسعهيافته جنگ و رقابت بين مردم راه نيفتاده بود؟شهرسازي و جغرافيا هم عامل مهم ديگري در بروز رفتارهاي پرخطر است. اگر جايي مردم به مترو هجوم نميبرند و واگنهاي مترو و اتوبوسهاي عمومي مملو از مسافراني نيست که تنگاتنگ کنار همديگر ايستادهاند، بايد ببينيم که ساختار شهرشان چگونه است؟ تراکم جمعيت براساس مساحت چقدر است، چه گزينه ديگري براي رفت و آمد دارند؟ تنها در آن صورت است که شايد بتوان به مقايسه دقيقتري از «تفاوت رفتارها» مثلا امر حملونقل دست يافت. البته ريشه رفتارهاي ناسازوار براي منفعت جمع، ممکن است در مناسک، عادات فرهنگي و نهادهايي باشد که فرصت تجديدنظر را از شرکتکنندگان سلب کردهاند و با سلب فرصت بازنگري انسانها را گاهي تبديل به کارگزاران خودکاري ميکند که در نهايت ميتواند به ضرر خودشان باشد. اينها نيز جزو رفتارهاي ناسازواري هستند که ممکن است که در جوامع مختلف ديده شوند. پس از توجه به اين تفاوتهاي زمينهاي است که تازه ميتوان به امکان تشويق به تعويض رفتار به سمت رفتاري سازوارتر فکر و براي آن چارهانديشي کرد. وگرنه شماتت اخلاقي «مردم» کار عبثي است. پس از اين است که ميتوان به تأمين و توزيع وسايل مورد نياز براي رفتار بهداشتي، به آگاهسازي هماهنگ و غيرمتناقض در مورد رفتار مناسب فکر کرد و حتي يک قدم جلوتر ميتوان گذاشت و به وضع قوانين و تمهيدات جدي براي ضمانت اجراي آنها فکر کرد. نکته مهم در برنامهريزيها و دستورالعملهاي بهداشتي، نفرستادن پيامهاي متعارض توسط مسئولان و اجراهاي دلبخواهانه توسط مجريان است که قطعا اعتماد اجتماعي را کاهش ميدهد. با برگشت به آنچه در ابتداي مطلب آمد، پس از فهميدن و لحاظ کردن جوانب مختلف امر شايد بتوان مداخلاتي فرهنگي و تسهيلاتي اجرايي را براي سوق دادن رفتارها به سوي رفتاري سازوارتر در نظر آورد. تثبيت و تقويت تصوير جماعتي با منافع مشترک، آگاهسازي و حساسسازي نسبت امکان سرايت و همينطور راهکارهايي که نيازهاي اساسي انساني را به طور غيرمنطقي ناديده نگيرد و مشروعيت کافي براي اجراي قانوني محدوديتها ايجاد کند.