تاوان لج و لجباري يا اعتراض خاموش مردم را سربازان خط مقدم مبارزه با کرونا با جانشان پرداخت کردند و آنها در بيمارستانها يکي پس از ديگري پرپر شدند.
شفاآنلاین>سلامت>رئيس سازمان نظام پزشکي اعلام کرده «سيصد نفر از پرسنل کادر درمان در زمان شيوع کرونا شهيد شدهاند»، هفته پيش نيز يکي از دوستان ارامنهام که بهيار بيمارستاني در اصفهان بود پس از ابتلا به کرونا، شهيد راه سلامت لقب گرفت. با اين توصيفات هر انسان دردمندي بهياد شعري که در زمان قيام و حصر مشروطهطلبان تبريز سروده شده، ميافتد: «سيصد گل سرخ يک گل نصراني/ ما را ز سر بريده ميترساني؟/ ما گر ز سر بريده ميترسيديم/ در محفل عاشقان نميرقصيديم»، مصداق اين شعر، هماکنون در زمان حصر ايران توسط «ويروس ارمغان فرنگ» معنا پيدا ميکند؛ زمانيکه پرستاران براي حفظ روحيه مردم در بيمارستانها ميرقصيدند، اما حالا سفر به شمال به قيمت جان ميارزد و کسي ديگر در محفل عاشقان نميرقصد. از زمانيکه مردم در حصر کرونا در خانه نان ميپختند، مدت زيادي نگذشته، اما آهسته آهسته مردمي که حمايتهاي دولت را پشتوانه خود نميديدند، گوششان را بر روي هشدارها گرفتند و ماسک را از چهره برداشتند. در اين شرايط تاوان لج و لجباري يا اعتراض خاموش مردم را سربازان خط مقدم مبارزه با کرونا با جانشان پرداخت کردند و آنها در بيمارستانها يکي پس از ديگري پرپر شدند. اين واقعيتي نمايان است که نبرد خير و شر، سياهي (کرونا) و سپيدي (پرستاران) در خط مقدم مبارزه با کرونا جريان دارد و ديگر تواني براي رقصيدن پرستاران باقي نگذاشته و حملات پيدر پي کرونا در موج اول، دوم و سوم و هجوم مردم با نفسهاي به شماره افتاده به بيمارستانها، روزهاي تاريکي را براي سپيدپوشان عرصه سلامت رقم زده است. سپيدپوشان يکي پس از ديگري در خط مقدم مبارزه با ويروس سياه کرونا، خود را فداي ايران و ايراني ميکنند. اما بهراستي چرا به اين حال و روز افتاديم، پاسخ بسيار ساده و روشن است و آن سهل انگاري مردم (در رعايت پروتکلهاي بهداشتي) و دولت (در اجراي سياستهاي سختگيرانه) در زمان شيوع ويروسي است که بسياري او را «طاعون قرن» نامگذاري کردهاند. جدا از اينها، همين تعداد پرستاري که جانانه در خط مقدم مبارزه با کرونا ايستادگي ميکنند و از ديدن و در آغوش گرفتن مادر، پدر، همسر و فرزند ماههاست که محروم ماندهاند، از نظر مالي نيز در مضيقه هستند و کسي صداي نالههايشان را نميشوند. بد نيست براي اثبات اين ادعا به صحبتهاي ظفرقندي، رئيس سازمان نظام پزشکي اشارهاي داشته باشيم که گفته بود: « بعد از گذشت 9 ماه، هيچ اقدام حمايتي براي خانوادههاي شهداي سلامت انجام نشده است، با همسر يکي از همکاران ما که پزشک عمومي بود و فروردين ماه فوت کرد، تماس گرفتيم که ميگفتند هزينه زندگيمان را پدرم ميدهد! وقتي حمايت نباشد، دست و دل به کار نميرود.» بيترديد وزيربهداشت و رئيس جمهور که رئيس ستاد ملي مقابله با کروناست، بهخوبي ميدانند در صورتيکه کادر درمان در اين نبرد نابرابر و سخت شکست بخورد، آن زمان بهقول سعيد نمکي، «بايد از ته رودخانه جنازه جمع کنيم!» با همه اين توصيفات، کادر درمان مَرد و مردانه در خط مقدم کرونا ايستادگي کرده و فقط در وصف آنها ميتوان گفت: در محفل عاشقان خوشا رقصيدن/ دامن زبساط عافيت برچيدن/ در دست سر بريدهٔ خود بردن/ در يک يک کوچه کوچهها گرديدن.
وحید استرون روزنامهنگار
آرمان ملی