کد خبر: ۲۴۴۹۸۸
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۰ - ۰۶ آبان ۱۳۹۸ - 2019October 28
"دکتر نمکی :.......امروز نیازمند این هستیم که به جای طبیب، حکیم تربیت کنیم."
شفا آنلاین>سلامت>"دکتر نمکی :.......امروز نیازمند این هستیم که به جای طبیب، حکیم تربیت کنیم."

اين جمله اقاي وزير يادداشت چند سال پيشم را به خاطر اورد ؛

دكتر يا حكيم

ديروز  بيماري از شهر باكو داشتم . وقتي كه در اتاق كار تنگ و هميشگي خود مسافري از راه دور؛  باكو، كابل يا سليمانيه  را ميبيني – كه اين روزها زياد بيش مي ايد -  نه تنها روحت  به  ان شهر  سر ميكشد بلكه گاه فراتر از مكان معناها راهم در مينوردي .

اين بار در ميانه تلاشي كه من وبيمار براي ترجمه دردش داريم در مييابم كه او به دفعات مرا " حكيم " مي خواند   و هربار كسي كه با او به ترجمه امده اصلاح ميكند " جناب دكتر " مبادا من برنجم . حال ان كه همان "حكيم " مرا در لذتي عميق فرو ميبرد .
   
مي توانم تصور كنم كه و قتي مي گويي " دكتر " ادمي در نظرت مجسم ميشود با صورتي تميز و بي حالت كه كنار دستگاهي بيشرفته  كه بي شباهت  به  يك جك بات هم نيست ايستاده . ووقتي مشكلت را گفتي بي اختيار از دستگاه او اسامي و راه حل هايي بيرون مي ريزند  كه بايد از ان ها بسيار ممنون باشي چرا كه كاملا علمي هستند و به تو كمك خواهند كرد و اگر اين راه حل ها و اين اسامي از اين بس زندگي تورا در مسيري مي اندازند كه باعث دردسر است تقصير كسي نيست واقعيت علمي اين گونه است . و چون اين گونه است  ترسناك هم هست .

اما وقتي كه مي گويي" حكيم " ادمي در ذهن مي ايدا باتجربه كه ميتواني كنارش بنشيني و مشكلت را بگويي و او با تو از حكمتي كه به مصلحت توست سخن ميگويد . در اذهان عموم ظاهرا دكتر مسيول انچه كه از او مي تراود نيست تو خود بايد ان را بسنجي اما " حكيم " از اخرين تصميم با توميگويد .

اين مصلحت ميتواندفقط نصيحتي باشد يا داروئي يا حتي او ممكن است تورا دعوا كند مثل يك دوست كه خير خواه توست . بس بيهوده نيست كه من اين عنوان را بيش از " دكتر" برخود مي بسندم .اما چه شده است كه در اذربايجان طبيبان را  "حكيم " مي خوانند؟ ايا طبيبان انجا همه "حكيمند؟ چه باعث شده است  كه تاريخ لفظ حكيم را به بادي كه دكتر را اورد نسبارد ؟ . بايد گفت دكتر هم از ابتدا به نوعي  " حكيم " را تداعي ميكرد .

ابتدا  اين كلمه اي بود كه براي علماي علوم ديني  كليسا به كار ميرفت  سبس تمام  علماي علوم انساني را بدين نام مي خواندند مثل دكتر جانسون كه لغت نامه مهم انگليسي به نام اوست . درست مغلوم نيست كه از چه زماني" دكتر" معنا يي قويا طبي و درماني يافت اما  در كشور ما  " دكتر " به يك باره و از خارج و به همراه تكنولوزي مدرن وارد شد و بلافاصله  به جاي "حكيم " و حكيم باشي نشست " . و ما در ابتدا " دكتر"حكيم الملك  يا حكيم الدوله هم  داشتيم  .

در انگلستان هم بسياري از بزشكان عاليرتبه " دكتر " را دون شان خود مي دانند و ترچيح مي دهند  انها را "اقا "يا-سر – بخوانند و نه دكتر!  به نظر مي رسد دكتر فقط نوعي كار عملي ومفيد اما سطح بايين ر ا به ذهن ساكنين لندن مي اورد كه بزشكان كله گنده ان را نمي بسندند چيزي مثل  سلماني يا حداكثر دندانسازي  .

اما من نميدانم  ايا تصوري كه فلان لرد لندني از كار بزرگ بزشكي  دارد با تصوري كه  من از حكيم يا حكيم باشي دارم سازگار است يا خير ؟ . اما مشكلات من "دكتر " بيش از اين هاست  . في الواقع اگر به معناي  علمي هم نگاه كنيم بزشكان چندان ادم هاي  فاضل و دانشمندي نيستند  دكتراي بزشكي در برابر دكتراي ساير علوم كه دكتراي علمي محسوب ميشوند يك دكتراي عملي است بنابراين در خواست يا ارزوي حكيم ناميده شدن نوعي ارتقائ درجات است نه تنزل ان .

اما اگر اين درخواست بذيرفته شود نتيجه ميمون ديگري هم دارد و ان اينكه در مواقع اورژانس با سادگي بيشتري ميتوان بزشكان را از ساير "دكتر " ها كه حالا به مدد دانشگاه هاوايي و  و دانشگاه هاي مدرك فروش  نظير ان كه در جامعه به وفور يافت ميشوند بهتر شناخت و به كار گرفت !!

یادداشت‌هایِ دکتر بابک زمانی
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: