کد خبر: ۲۲۳۹۹۸
تاریخ انتشار: ۰۴:۱۵ - ۰۱ اسفند ۱۳۹۷ - 2019February 20
همه ما افرادی را می شناسیم که به اعتبار وثیقه منزل مسکونی شان، حداکثر وام ممکن را می گیرند، بدهی شان را به سقف می رسانند و همواره در انتظار چک حقوق بعدی‌شان هستند. همچنین افرادی را می شناسیم که ذخیره‌ای برای روز مبادا نگه می دارند تا از دشواری های زندگی به سلامت عبور کنند. کسی که به‌كلي زیر قرض است، اگر کارش را از دست بدهد، خانه اش را هم از دست می دهد
شفا آنلاین>یادداشت>ما معمولا از سرمایه گذای در شرکت هایی که بدهی شان در مقایسه با خالص ارزش شرکت بالا است، خود داری می کنیم. این حاشیه ایمنی در شرایط سخت اقتصادی مانند رکود، بقای شرکت را بیمه می کند.

همه ما افرادی را می شناسیم که به اعتبار وثیقه منزل مسکونی شان، حداکثر وام ممکن را می گیرند، بدهی شان را به سقف می رسانند و همواره در انتظار چک حقوق بعدی‌شان هستند. همچنین افرادی را می شناسیم که ذخیره‌ای برای روز مبادا نگه می دارند تا از دشواری های زندگی به سلامت عبور کنند. کسی که به‌كلي زیر قرض است، اگر کارش را از دست بدهد، خانه اش را هم از دست می دهد.

کسی که ذخیره ای نگه داشته است، می‌تواند تا یافتن کار جدید دوام بیاورد. همین موضوع برای شرکت ها هم صدق می کند. شرکتی که بدهی فراوان دارد و عایداتش به سختی هزینه‌های بهره را جبران می کند، از شرکتی که کمی وجه نقد در ترازنامه اش کنار گذاشته است، سرمایه گذاری پرریسک تری به شمار می آید. همه این ها به داشتن یک حاشیه ایمنی مربوط می شود که هنگام سختی و دشواری شما را حفظ کند. مشکلات قطعا به سراغ افراد و شرکت ها می‌آیند.

یکی دیگر از معایب بدهی زیاد برای شرکت ها و افراد این است که آن‌ها مجبور می شوند که بخشی از کنترل امور خود را به دست بستانکار بدهند. وام گرفتن هنگام رونق ساده است. هنگام سختی و هنگامی که واقعا پول‌تان را لازم دارید، بانک تماس می گیرد و طلبش را مطالبه می کند. شرکتی که برای تامین هزینه هایش وام می‌گیرد یا شخصی که وام می گیرد تا در جایی سرمایه گذاری کند، هر دو این اختیار را به دیگری می دهند تا پایان بازی را او تعیین کند. یکی دیگر از حاشیه ایمنی، متنوع سازی است. داشتن سبد متنوع از سهام هم از نظر تعداد سهام و هم از نظر تنوع سرمایه‌گذاری در صنایع مختلف، حاشیه امن سرمایه گذری را بالا می برد. گاهی یک سهم یا یک صنعت خاص دچار مشکل می شود. پیش بینی چنین شرایطی دشوار است.

سرانجام روزی اتفاق می افتد. به این شرایط دشوار رویداد غیر منتظره منفی می گویند. حادثه رخ می‌دهد و هر اندازه هم از پیش برنامه ریزی کنیم، نمی توانیم خود را از وقوع آن ها ایمن گردانیم. اگر این کار ممکن بود، آنگاه اول هر سال دو سهمی که فکر می کردیم بهترین های آن سال باشند را می‌خریدیم. اگر می توانستیم این کار را با موفقیت و مستمرا انجام دهیم، نمودار سود سرمایه گذاری‌مان از حاشیه صفحه بیرون می زد. فقط کافی بود دارایی‌مان را روی آن شرط ببندیم اما برخی کارها در عمل دشوارتر از این هستند. در هر سال، هر سبد سهام تعدادی برنده و تعدادی بازنده دارد و تقریبا غیرممکن است که همه بازنده ها را از سبدمان بیرون کنیم. مهم این ست که سبدمان بیشتر سهام برنده و کمتر سهام بازنده داشته باشد. این مفهوم کمی شبیه کار شرکت های بیمه است. شرکت های بیمه تلاش می کنند تا خطرهای احتمالی را شناسایی کنند، اما می دانند که هرگز نمی توانند 100 درصد موارد را درست پیش بینی کنند. اگر شرکتي بیمه ای فقط یک قرارداد بیمه در سال منعقد می کرد و از خوش اقبالی آن بیمه‌گذار تا پایان سال هیچ ادعایی نداشت، آنگاه این شرکت در آن سال بسیار موفق بود. اما اگر همان یک بیمه‌گذار تصادف می کرد، در این صورت شرکت بیمه به‌شدت دچار مشکل می شد. به همین خاطر است که شرکت‌های بیمه قراردادهای متعددی را منعقد می‌کنند. آن ها می خواهند به متوسط نرخ حادثه ای برسند که معیارهای‌شان پیش بینی می کند. همین هدف در مورد سهام هم وجود دارد. سرمایه‌گذار تلاش می‌کند در سهم هایی سرمایه‌گذاری کند که شانس زیان کمتری داشته باشند، اما ممکن است به بداقبالی هم دچار شود. با متنوع سازی، خود را در مقابل زیان اقلیت سهم هایش بیمه می‌کند، چنین زیانی تاثیر زیادی بر کل ثروت وی دارد. چه قدر تنوع لازم است؟ پاسخ این سوال به آستانه تحمل ریسک سرمایه گذار بستگی دارد. حداقل تعداد سهام یک سبد حدود 10 سهم است. برخی سرمایه‌گذاران ممکن است 50 یا حتی 100 سهم را مطابق معیارهای خود انتخاب کنند. باید از خود بپرسید: اگر یکی از سهام من ورشکسته شود، آیا می‌توانم آن را فراموش کنم و از کنارش بگذرم؟ آخرین و شاید بزرگ‌ترین مزیت حاشیه ایمنی این است که به سرمایه گذار اجازه می دهد که مخالف جریان حرکت کند. سرمایه گذاری بر خلاف جریان اکثریت ساده نیست. همه ما از آن چه در روزنامه ها می خوانیم، در تلویزیون می بینیم یا از دوستان و متخصصان می‌شنویم، اثر می پذیریم. بهترین وقت خرید سهام موقع ارزانی است.

اما هنگامی که سهم ها کمترین قیمت ها را دارند، معمولا دلایل زیادی برای نخریدن آن‌ها وجود دارد. بر اساس اصول سرمایه‌گذاری ارزشی، اگر سهامی ارزان باشدآن را می خرید. باید تمام سر و صدا و هیاهوی اطراف را فراموش کنید و از حراج سهام بهره ببرید. عکس این هم درست است. وقتی سهم ها دردانه می شوند، وقتی قیمت سهام از ارزش ذاتی آن بالاتر می رود و هیچ حاشیه ایمنی وجود ندارد، آن را می فروشید. به اتمال قریب به یقین موقعی می فروشید که بقیه در حال خرید هستند. جای نگرانی نیست. این همان کاری است که سرمایه گذار موفق باید انجام دهد. دو اصل ساده سرمایه گذاری ارزشی، یعنی ارزش ذاتی و حاشیه ایمنی، به شما شجاعت و اطمینان می دهد که خرید موقع رکود و فروش موقع رونق کار درستی است.قانون


حامد هدائی / اقتصاددان رفتاری و سیاسی

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: