کد خبر: ۲۱۶۷۶۶
تاریخ انتشار: ۰۵:۵۹ - ۲۲ آذر ۱۳۹۷ - 2018December 13
شاید تعجب کنید اگر بدانید که کودکان در نوزادی هم از مرگ آگاه می‌شوند. البته هیچ کدام از آن‌ها مفهوم مرگ را نمی‌فهمند و آن را به عنوان یک اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر می‌گیرند
شفا آنلاین>اجتماعی>توضیح مرگ یکی از سخت‌ترین کار‌ها برای والدین و اطرافیان به کودکان است. به خصوص زمانی که بخواهیم مرگ عزیزی را که به کودک نزدیک بوده برای او توضیح دهیم. باید توجه داشت که فشار ناشی از مرگ نزدیکان از دشوارترین مسائلی است که ممکن است آدمی با آن روبه رو شود و این در کودکان بسیار بیشتر خواهد بود.

آنچه باید در آن دقت کرد کرد این است که نباید کودک را گمراه کرد، چون این باعث می‌شود او دیگر به اطرافیانش اعتماد نکند و آن‌ها را دروغگو بداند؛ بنابراین بهتر است مرگ کسی را از او پنهان نکنید و با توجه به سن و سال و میزان درک و فهم او این مسئله را برای او توضیح دهید.




شاید تعجب کنید اگر بدانید که کودکان در نوزادی هم از مرگ آگاه می‌شوند. البته هیچ کدام از آن‌ها مفهوم مرگ را نمی‌فهمند و آن را به عنوان یک اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر می‌گیرند

۰-۲ سالگی

نوزادان و کودکان نوپا مرگ را درک نمی‌کنند، اما متوجه می‌شوند که چه کسی مراقب آن هاست.

با توجه به نظریه جان بالبی" John Bowlby" کودکان در این سن نسبت به مرگ و نبود والدین ۳ واکنش نشان می‌دهند:

    اعتراض: مرحله‌ای که با اضطراب جدایی از مادر همراه است. اگر کودک مادر خود را از دست بدهد معترض می‌شود، گریه می‌کند و می‌خواهد که مادرش بازگردد و به هر وسیله‌ای که شده دوست دارد به مادرش ملحق شود.
    ناامیدی: این مرحله را مرحله سوگ یا داغ دیدگی هم می‌گویند، کودک مدام در فکر بازگشت مادر است و روز به روز ازآمدن دوباره او ناامید می‌شود و دائما در حال گریه است.
    انزوا: کودکی که از مادر یکباره جدا می‌شود گوشه گیر می‌شود. گرچه او توانایی بیان کردن احساساتش را ندارد و لی نبود مادر را متوجه می‌شود و از بابت آن بسیار ناراحت و مضطرب است.

۳-۶ سالگی

کودکان در این سن تصور می‌کنند که مرگ واقعه‌ای است موقتی و گذرا و انتظار دارند فردی که مرده پس از مدتی دوباره زنده شود. واین به دلیل القای این مفهوم در کارتون‌هایی است که می‌بینند. قهرمان داستان می‌میرد، اما لحظاتی بعد دوباره زنده می‌شود. سعی کنید در این سن از تعاریف فانتزی مثل "او به خواب رفته است" استفاده نکنید؛ و یا اینکه "فلانی به سفر رفته است". همین توضیحات باعث می‌شود او حتی از خوابیدن و سفر بترسد.


۶-۹ سالگی

در این سن آن‌ها می‌دانند که هر موجود زنده‌ای بالاخره می‌میرد، ولی تمایل دارند که این مرگ برای خودشان و اطرافیانشان نباشد. احساسات دیگران را در این زمینه درک می‌کنند و می‌توانند حس همدردی و همدلی بیشتری در دلداری دادن بازماندگان داشته باشند.

در این سن آن‌ها اگر کسی را از دست بدهند همیشه نگران خواهند بود که مبادا پدر و مادرشان را از دست بدهند. اگر عمه کودکی فوت کند تعجب نکنید که او از مادر خود خواهد پرسید:تو کی می‌میری؟ در اینجا باید نکات زیر را به او یادآور شوید:

    هرکس که مریض می‌شود لزوما نمی‌میرد.
    از سلامتی خود او را آگاه و مطمئن کنید.
    به او نشان دهید که در زندگی چگونه دیگران مراقب او هستند.
    آن‌ها را حمایت و اضطرابشان را کم کنید تا راجع به شخصی که فوت شده کمتر فکر کنند.
    مراقب خودتان باشید و به او اطمینان دهید که پشتیبان و محافظ او هستید.

در این حالت کودک به شما نزدیک می‌شود و وقتی می‌بیند که شما خوب هستید خیال راحتی پیدا می‌کند و استرسش کاهش می‌یابد.


۹ سال به بالا

مفهوم مرگ را به خوبی مانند بزرگسالان درک می‌کنند. در این سن، چون کودکان تفکر انتزاعی دارند تلاش می‌کنند تا معانی دیگری برای مرگ پیدا کنند و ممکن است راجع به سؤالات بزرگتی درباره هدف زندگی فکر کنند.

زمانی که او با مرگ یکی از نزدیکانش مواجه شد با رعایت موارد زیر به او فرصت دهید تا احساسات خودش را بیان کند و درنتیجه تنش در او کم شود:

    او را با ورزش سرگرم کنید.
    گوش دادن موسیقی آرام باعث آرامش می‌شود.
    به او بگویید بنویسد و یا نقاشی کند و یا هر کار خلاقانه دیگری که دوست دارد انجام دهد، زیرا طی انجام این کار‌ها به راحتی احساساتش را بیان می‌کند.
    محیطی را فراهم کنید تا بتواند به راحتی با دوستان و یا خانواده صحبت کند.

درواقع باید متوجه باشیم که کودکان در هریک از این سنین ممکن است مرگ را اینگونه متوجه بشوند که برگشت پذیر است، پایان همه چیز است، اجتناب ناپذیر ودارای یک رابطه علت و معلولی است.فرادید

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: