کد خبر: ۲۱۴۶۴۴
تاریخ انتشار: ۰۵:۵۹ - ۲۹ آبان ۱۳۹۷ - 2018November 20
معلمان می توانند باعث شوند اعتماد به نفس شاگردان‌شان به طور مطلوبی بالا رود و برای این کار از جملات مثبت مانند آفرین ، احسنت، تو می‌تواني استفاد كنند و از جملات منفی که عزت نفس و اعتماد به نفس کودکان را پایین می آورد استفاده نکنیم
شفا آنلاین>اجتماعی>روابط عاطفی مطلوب معلمان با شاگردان در تمامی مقاطع همیشه از مهم ترین سطح روابط به حساب می آید و همواره باید مورد تقویت قرار گیرد. اینکه معلمان روابط عاطفی در سطح دبستان با کودکان برقرار کنند و همدلی با آن‌ها می تواند باعث شود که این کودکان نسبت به معلم خود احساس همسو و همانند پدر یا مادر خود داشته باشند، در این صورت اگر در خانه دچار مشکلی شوند یا مورد آزار و اذیت قرار گیرند چه از طرف دوستان و یا خانواده ،می توانند با مطرح کردن این موضوع باعث شوند معلم به عنوان فردی که به این کودکان نزدیک شده، کمک کرده و موضوع را با مشاور مدرسه در میان بگذارد تا بتوانند مشکلات عاطفی کودک را برطرف و از آسیب رسیدن به درس‌هایش جلوگیری کنند.

اولین نکته حايز اهمیت این است که معلم بتواند محیطی برای کودکان فراهم کند که آن‌ها از لحاظ روانی در آرامش و به دور از استرس باشند تا بتوانند باعث شوند این کودکان به یادگیری دروس علاقه مند شوند ، باور اشتباهی که در گذشته نه چندان دور در مدارس اتفاق می افتاد که تنبیه و زور، سازو کار اصلی تربیت و فراگیری آموزش بود و نه تنها باعث پیشرفت نمی‌شد بلکه خیلی از کودکان در آن زمان حس انزجار از مدارس را داشته یا افت تحصیلی داشتند و یا ترک تحصیل می کردند و این حالت زور باید جای خود را به سیستم نوین آموزشی و حس همدلی بین کودک و معلم بدهد ، زیرا کودکان همواره پایه ریزی های شخصیتی که در سنین کمتر فرا گرفته اند، در زمان مدرسه می شود این پایه ریزی‌ها را تقویت و شکوفا کرد و برعکس کودکانی که با آسیب همراه بودند با گرفتن مشاوره صحیح و تقویت های بیرونی باعث شویم در بزرگسالی چالش‌ها را با موفقیت پشت سر بگذارند، همان‌هایی که در کودکی بنای آن‌ها ریخته شده بود.

دومین نکته استفاده از پاداش‌ها و تقویت‌هاست، زمانی می تواند شکل مفیدی به خود بگیرد که معلمان ارتباط عاطفی خوبی با کودکان داشته و محیط آرامی برای آن‌ها فراهم کرده باشند و وقتی کودکان در فعالیت‌ها و تکالیف موفق بودند مورد تشویق قرار گیرند؛ نه اینکه از تقویت به عنوان ابزاری برای باج دهی به کودکان استفاده کنیم تا به شرط گرفتن جایزه درس بخوانند. مطمئنا این‌گونه تقویت‌ها نمی تواند مفید و باعث بقای تغییر رفتاری باشند. سومین نکته این است بدانیم معلمان با داشتن صبر و حوصله در پاسخویی به کودکان به جای رفتارهای تکانشی باعث مطلوب تر شدن رابطه عاطفی خود با آن‌ها می شوند همواره با لبخند پاسخگوی کودکان باشند و اینکه معلمان باید تلاش کنند تا روش‌های نوین آموزشی را فرا گیرند تا فرزندانی موفق به اجتماع تحویل بدهند.

معلمان می توانند باعث شوند اعتماد به نفس شاگردان‌شان به طور مطلوبی بالا رود و برای این کار از جملات مثبت مانند آفرین ، احسنت، تو می‌تواني  استفاد كنند و از جملات منفی که عزت نفس و اعتماد به نفس کودکان را پایین می آورد استفاده نکنیم. می توانیم با دقت به نظرات و پیشنهادات آن‌ها گوش کنیم، وقتی به شاگردان اهمیت بدهیم آن‌ها بیشتر تلاش می کنند که موفق باشند یا وقتی به آن‌ها مسئولیتی بدهیم باعث افزایش اعتماد به نفس آن ها می شویم و عکس همین موضوع زمانی است که معلمان اشتباهات شاگردان را بزرگ‌تر از حد معمول نشان می‌دهند و تکرار آن باعث می شود که دانش آموز احساس کند که هر کاری انجام می دهد اشتباه است و با پايین آمدن اعتماد به‌ نفسش به فردی منزوی و تنها تبدیل می شود.

چهارمین نکته این است که باید همیشه بین معلم و شاگرد برقرار باشد، احترام متقابل است درست همانگونه که معلم دوست دارد کودکان به آن‌ها احترام بگذارند معلمان نیز باید به شاگردان‌شان احترام و در نحوه برخورد با آن‌ها اصولی را رعایت کنند که خود این اصول باعث بهتر شدن رابطه عاطفی معلم و شاگرد می شود. وقتی به دانش آموزان لبخند بزنید و از آن‌ها به خاطر سکوت و یا انجام کارهای مربوطه تشکر کنید باعث می‌شوید که آن‌ها نیز این طرز برخورد را از شما فرا گیرند و در اجتماع در روابط خود استفاده کنند.

پنجمین نکته این است زمانی که در کلاس هستید سعی کنید در همه جای کلاس قدم بزنید. وقتی تکالیف کلاسی به شاگردان می دهید هنگام انجام و نظارت کنار آن‌ها بنشینید این باعث دلگرمی آن‌ها و نزدیک شدن‌شان به معلم شده و یاد می گیرند اگر هم مشکلی داشتند با شما درمیان بگذارند زیرا شما به آن‌ها حس نزدیکی و اعتماد را داده اید.


اینکه به همه شاگردان کلاس اهمیت بدهید، بهتر است تا اینکه فقط بخواهید یک نفر را برجسته نشان دهید زیرا این کار باعث می شود همه شاگردان کلاس به جای آنکه خود تلاش کنند آن‌گونه که باید باشند بیشتر تلاش می کنند تا شبیه آن نفری که شما برجسته نشان داده اید بشوند و دیگر به دنبال ایده جدیدی برای پروراندن خود نخواهند بود.

معلمی می تواند موفق باشد و محیطی صمیمی برقرار کند که در خارج از مدرسه نیز با شاگردانش ارتباط داشته باشد و اگر آن‌ها دچار مشکل شدند بتوانند به آن‌ها کمک کنند این کار باعث شده میزان ارتباط و همدلی بین معلم و دانش آموزان به نحو مطلوبی بالا رود. در محیط مدرسه استفاده از تنبیهات بدنی می‌تواند بسیار نامطلوب بوده و نه تنها باعث دوری بچه‌ها از معلماش می‌شود بلکه حالتی از بدبینی نسبت به معلم در ذهن دانش‌آموزان پرورانده خواهد شد، می توان به جای تنبیه و قانون‌های سخت گیر از قوانین لذت بخش و همکاری‌های گروهی بین شاگردان استفاده كرد تا مشارکت عمومی آن‌ها را نیز بالا برد. در آخر اینکه اهداف اکثر معلمان این است فرزندانی را در اجتماع تربیت کنند که بتوانند آینده‌ای مطلوب داشته و در جهت پیشرفت جامعه شان تلاش کنند و ما نیز باید برای تحقق اهداف معلمان تلاش و با آن‌ها همکاری کنیم.قانون


حسین بهاولی/ کارشناس ارشد روانشناسی بالینی

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: