کد خبر: ۲۱۳۰۳۱
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۰ - ۱۱ آبان ۱۳۹۷ - 2018November 02
زندگی زنان شاغل که امروزه حجم عظیمی از جامعه ما را تشکیل می دهند، زندگی به واقع سخت و گاهی همراه با ناملایمات بی‌شمار است

شفا آنلاین>اجتماعی>همیشه شنیده و خوانده‌ایم که بهشت زیر پای مادران است و همگی این جمله زیبا را به فال نیک گرفته ایم و تمام سختی ها و ناملایمت‌های مادری را به جان خریده ایم. اول در آرزوی بهشت و دوم به عشق فرزندمان که همه بود و نبود و تار و پودمان گشته است. اما چه بگویم از بهشتی که زیر پای تو مادر شاغل است...

نخندید... اگر کارمند باشید، معلم، کارگر یا هر حرفه دیگری را به جز خانه داری در بیرون از خانه بر عهده داشته باشید، معنای حرف مرا بهتر درمی یابید. زندگی زنان شاغل که امروزه حجم عظیمی از جامعه ما را تشکیل می دهند، زندگی به واقع سخت و گاهی همراه با ناملایمات بی‌شمار است. ناملایمات از لحاظ سختی کار و مشغله مادر نمی گویم، ناملایمات از نظر احساسی و حس مادر بودن!!!

یک مادر شاغل <Working mother>همیشه عذاب وجدانی را در دل مهربان و مادرانه‌اش با خود حمل می کند. عذاب وجدانی که لحظاتی که می بایست در کنار فرزندش سپری کند و در رشد و بالندگی وی موثر باشد، پشت میز اداره، دستگاه های مختلف کارگاه یا چرخ خیاطی و... می‌گذراند. آن همه با فکر و اندیشه لحظه به لحظه به فرزندش... الان چه می کند؟ آیا ناهارش را خورده؟ نکند شلوارش را خیس کند؟ امروز هم ناخن می جود؟ کاش تلویزیون کارتون محبوبش را پخش کند... زمین نخورد... سرماخوردگیش بهتر شده؟ او فقط از دست من دارو می خورد ! امان از صبح‌هایی که مادر فرزند خود را به مهدکودک ببرد. قصه مهدکودک خودش مثنوی هزار داستانی است که مگو و مپرس... هر روز یک داستان و سوژه جدید... یک روز بهاری دلش پالتو می‌خواهد، یک روز زمستانی حریفش نمی‌شوی کاپشنش را بپوشد... روزی می خواهد در منزل صبحانه بخورد و روز دیگر حریفش نمی‌شوی لقمه ای نان بخورد و از دستان مربی خود صبحانه می‌طلبد و امان از لحظه ای که می خواهی او را از خواب ناز و فرشته گونه‌اش بیدار کنی و با بغض و التماس نگاهت می کند و می‌گوید: مامان خوابم میاد و گویا دنیا بر سر تو مادر شاغل خراب می شود که اگر شاغل نمی بودم کودکم را به رنج و عذاب نمی‌انداختم!

و آن روزی که فرزندش در بستر بیماری می افتد و او مشکلات خود در محل کارش را نیز به دوش می کشد... اگر کمی دیرتر برسد، یا بخواهد از حق قانونی مرخصی‌هایش استفاده کند... یا وقت دکتری بگیرد و فرزندش را به دکتر برساند و او حتی نیست که برای او یک پیاله سوپ داغ آماده کند... به راستی اندر احوالات مادران شاغل هرچه بنویسیم کم است... مادرانی که علاوه بر شغل خانه داری، همسرداری، مادری، کار بیرون از خانه آن‌ها را از پای درمی آورد.

زندگی‌شان همیشه مثل گل زیبا و معطر است... از لحظه ای که به خانه می‌رسند در حال تکاپو هستند. هنوز مانتوی خود را از تن به درنیاورده‌اند به فکر رفت و روب و غذا و درس و مشق بچه‌ها هستند و تا لحظه ای که خانه باز هم بدرخشد و همه به خواب ناز بروند، آن‌ها هنوز بیدارند... خواب کوتاه شبانه آن‌ها تا صبح، فعالیت‌های روزانه شان، اختلاف سلایقی که با همسرشان دارند و چه بسا به اختلاف و درگیری‌های زیادی می ‌کشد، حساب و کتاب‌های قسط، چک، سفته و ... امان از نگرانی‌های مادران شاغل و امان از دل کودکانی که مادران خود را در کنار خود ندارند...

مادر هر روز صبح آن‌ها را به مهد می آورد؛ بايد چشم انتظار مادر باشند و وقتی مادر آن‌ها را به خانه می برد همیشه در حال کار و فعالیت است و کمتر به آن‌ها رسیدگی می کند... و امان از عذاب وجدان دل مادر شاغل... و این مادر بايد مادری کند، همسری کند و برای خود نیز وقت بگذارد...

آیا می‌شود طبق سفارش‌های روانشناسان به خود هم رسیدگی کنی؟ می توانی با دوستانت به گردش بروی؟ می توانی برای خودت وقت بگذاری؟ به پوستت برسی؟ به طراوتت؟ به شیکی و زیباییت؟ و امان از دل مادر شاغل ... می دانم... خوب می دانم که حق و حقوق تو زن شاغل همیشه پایمال شده است... همسرت به تو می گوید: مگر فقط تو کار می‌کنی؟ می دانم که قدر زحماتت هیچ‌وقت برآورده نمی شود...می‌دانم هرچه می کنی وظیفه تو محسوب می شود. می‌دانم آخر به این متهم می شوی که برای زندگی خودت تلاش می کنی نه کس دیگری و می دانم که غم‌های بسیاری را در دلت انباشته می کنی اما از خداوند منان سلامت و صلابت و قدرت تو شیرزن سرزمینم را خواهانم... خدا قوت دلاور... تو ای مادر با صلابت و همیشه نگران...قانون
منصوره میرقاسمی

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: