در موقعیت استرسآور و فشارزا شاید اولین واکنش ما تدافعی عمل کردن، افسرده شدن یا انکار باشد، چنانکه در روزهای اخیر با توجه به شرایط موجود کشور، این نوع عملکرد و تفکر را از سوی مردم مشاهده میکنم
شفاآنلاین>بیمه و بانک> دلار گران شد، طلا نایاب شد، اوضاع آشفته و گرانی بیداد میکند و ...،گمان میکنم این کلمات این روزهابه گوش همهمان خورده باشد و من وقتی به عنوان یک مشاور شغلی در اینباره و راهکارهای موجود فکر میکنم با خود میگویم راه چاره چیست؟ میتوان گفت «پذیرش» مکانیسمی مناسب برای اجتناب از افسردگی و سرخوردگی در این شرایط است.به گزارش شفاآنلاین، در موقعیت (Location) استرسآور و فشارزا شاید اولین واکنش ما تدافعی عمل کردن، افسرده شدن یا انکار باشد، چنانکه در روزهای اخیر با توجه به شرایط موجود کشور، این نوع عملکرد و تفکر را از سوی مردم مشاهده میکنم و در صحبتهایشان میشنوم، اما رسالت من رنگآمیزی با رنگهای روشن است به همین سبب میخواهم یک مکانیسم جدید را معرفی و یا یادآوری کنم و آن کنار آمدن و پذیرش است.شاید در ابتدا این مسئله برای برخی به نظر عادی نباشد و بگویند پذیرش؟ مگر دلار با این قیمت سرسامآور هم پذیرش دارد؟مشکل همین جا است به دلیل اینکه خیلیها نمیدانند پذیرش چیست و گمان میکنند پذیرش یعنی تسلیم شدن و به همین جهت این مکانیسم را غیر کارآمد میدانند. بنابراین میخواهیم معنی پذیرش را یک بار دیگر هم در این شرایط سخت مرور کنیم بنابراین به جمله پیش رو توجه کنید؛ تمایل داشتن به تجربه یک رویداد ناخوشایند که درمسیر ارزشهایمان قرار دارد، اما ارزش ما چیست؟برای فردی، زندگی کردن، برای شخص دیگری ایرانیالاصل بودن و برای فرد دیگر دانشجویی خوب بودن و …. ملاک است. ارزش ما هر چه هست برای ادامه دادن مسیر با وجود همه دردها، باید هزینههایی بپردازیم که از آن تحت عنوان پذیرش یاد میشود.آگاه باشید مواردی همچون خوردن در زمان ناراحتی، فراموشی و سرکوب موقعیتهای ناخوشایند و کارهایی از این دست که به اسم پذیرش یاد میشود، روش اصولی پذیرش نیست و حال افراد را خرابتر میکند.بنابراین بهتر است بدانید وضعیت موجود اصلا و ابدا خوشایند نیست و شما هم مثل هر انسان دیگری حق دارید که ناراحت وحتی عصبانی شوید که این مسئله باعث میشود سرزنش را کنار بگذارید.بدانید که غمگین بودن، اوضاع حال ما را بد نمیکند بلکه چگونگی برداشت ما از این اوضاع و سرزنشی که در پی دارد یعنی باورها هستند که حال ما را بد یا خراب میکنند.بنابراین میخواهم بدانید که این حق شماست که ناراحت باشید اما دست از سرزنش خود بردارید و از تکنیکی به اسم عمومیتبخشی استفاده کنید؛ یعنی اینگونه فکر کنید؛ یک مسئله چه زمانی اختلال است ؟ زمانی که از نرمال و میانگین جامعه فاصله چشم گیری داشته باشد، مثلا بگوییم انسانهایی که سلامت روان دارند ۱ میلیون نفر هستند و این ۶۰ نفر که مثل آن یک میلیون نفر نیستند سلامت(Health) روان لازم را ندارند یا کمتر دارند .وقتی غالب و اکثریت جامعه دست به گریبان مشکلاتی یکسان هستند باید به این موضوع فکرر کنیم که اوضاع گرچه ناراحت کننده و تلخ است ولی حداقل آن این است که ما در این غم و نابسامانی یک کشور ۸۰ میلیونی داریم و امید برون رفت از این اوضاع را ۸۰ میلیون نفر پشتیبانی میکند به همین جهت تحمل آن آسانتر است .روانشناس شغلی