بقراط پدر علم پزشکی یونان، در آثار خویش اعتراف نموده که برخی از مبانی نظری پزشکی خود را از خاندان سئنا یا سینا مغانی درهگمتان (همدان) پایتخت دولت ماد ایران باستان اقتباس کرده است.
شفا آنلاین:بقراط
پدر علم پزشکی یونان، در آثار خویش اعتراف نموده که برخی از مبانی نظری
پزشکی خود را از خاندان سئنا یا سینا مغانی درهگمتان (همدان) پایتخت دولت
ماد ایران باستان <the Ancient Persia>اقتباس کرده است.به گزارش
شفا آنلاین:در
شاهنامه فردوسی اشعار مربوط به عمل جراحی پهلوی رودابه مادر رستم که به
بیرون کشیدن رستم از شکم او منجر شد (سزارین) بسیار قابلتوجه است:
... بکافید بیرنج پهلوی ماه
بتابید مربچه را سوز راه
در
جهانبینی ایرانی، آفرینش درآغازبه دور از مرگ و بیماری بود تا آنکه با
تاختن اهریمن، آفریدگان دچار گزند و بیماری گشتند. خداوند نیز در برابر
بیماریها، درمانها و داروها را پدید آورد. چنانکه در هرمزدیشت به زرتشت
میگوید: منم همه را پزشک. ازآنجاکه تندرستی وزندگی دراز، همواره آرزوی
انسان بوده، بنابراین دانش پزشکی کمکم پای گرفت و بهویژه در ایران،
پیشرفتهای شگفتانگیزی نمود. رشتهها و مکتبهای پزشکی که از سوی ایرانیان
بنیان نهاده شد، برای هزاران سال به کار رفت. هرچند که گاهی از نو کشف و
یا به نام دیگران شناخته گردید. همچنین با کوچهای گستردهای که از ایران
به هند انجام گرفت، بسیاری از آیینهای درمانی (سنن طبی) به آن جا و سپس به
چین رفت. به نوشته سیریل الگود: ایرانیان اصول آن چیزی را که طب یونانی
نامیده شده است، به یونانیان دادهاند. افتخار معرفی فرضیه فلسفی عالم
کبیر/ عالم صغیر به دنیا که بعدا یونانیان، علم تشریح و فیزیولوژی و
آسیبشناسی را بر اساس آن بنیان نهادهاند، از ایرانیان است. در متون
یونانی از توجه مادها به زیبایی سروصورت یادشده است و دور نیست جراحی
زیبایی و ترمیمی، از آن یادگار مانده باشد زیرا این نوع جراحی از آن ملل
ثروتمند و زیبا پرست بوده نه یونان دوره هخامنشی که به قول خودشان آش و
غذای مختصری داشته است. در واژه کاسمتای نام کاس ها که بخشی از قوم ماد و
نیز در زمره مردمان غرب ایران بودند، دیده میشود. از شگفتیهای اینکه در
زبان ایتالیایی به پزشک مدیکو میگویند، یعنی مادی. دور نیست که نام دو
پزشک درروم و یونان قدیم به نام مادیک همراه شده باشد. نام ثریتا (ثریتون،
فریدون) درمانگر ایران باستان که به روایت کتاب اوستایی وندیداد، نخستین
پزشک جهان بود، در متون طبی بهگونهای درمان کردن و درمان شده فرانسوی
دیده میشود و اینهمه شباهت نمیتواند بهحکم تصادف باشد.
در گزارش اردیبهشت یشت از پنج گروه پزشکان یادشده است:
اشوپزشک:
کسی که بهوسیله آموزش راستی و حق، بهداشت و پاکیزگی محیطزیست و بهداشت
تن و خانه و ابزار زندگی، از بیماری جلوگیری میکند.
دادپزشک: پزشک قانونی که وظیفه برقراری قرنطینه، تشخیص سمها، قتلها، خودکشیها و زخمهای وارده را بر عهده دارد.
کارد پزشک: جراح که وظیفهاش روشن است.
گیاهپزشک:
کسی که برای درمان، از گل و برگ و ساقه و تخم و ریشه گیاهان به گونه
خوراکی، مالیدنی، بخور، جوشانده، خمیر یا گرد آنان استفاده میکند.
روانپزشک:
که با گفتارهای آسمانی، مقدس و آرامبخش و تلقین به درمان میپردازد. نخست
بیمار را شستشو میدادند و در جای آرامی میگذاردند. گیاهان خوشبو دود
میکردند آهنگهای دلنشین یا کلمات مقدس میخواندند و با تلقین و
باوردرمانی به بیمار آرامش میبخشیدند.
پزشکان نامدار ایران باستان
ثریتا (فریدون):
در وندیداد از ثریتا بهعنوان نخستین پزشک خردمند، فرخنده، توانگرو فرهمند
نام برده شده که رویینتن بود و بیماری را به بیماری بازگرداند: که مرگ را
به مرگ بازگرداند که نخستین بار، با نوک دشنه و آتش، تب را از تن مردمان
دور راند. او بود که به جستجوی داروها و شیوههای درمان برآمد.
به
نوشته مترجم اوستا، جلیل دوستخواه: ثریتا ازنظر ایرانیان نخستین کسی است
که بیماری و مرگ را از جهان دور راند. اهورامزدا ده هزار گیاه دارویی را
گرداگرد درخت جاودانگی، گوکرن یا هوم سفید روییده است، در دسترس او مینهد.
از آن جا که هوم مایه زندگی و تندرستی است، نخستین نیایشگران وی نیز باید
نخستین پزشکان باشند. ثریتا در اصل با ثرئتون (فریدون) یکی است. بنا به
نوشته حمزه اصفهانی، او بنیان گزار پزشکی و داروسازی است و بر تعویذها یا
ازایمی که برای دفع موجودات شریر و درمان بیماریها بکار میرود، نام او را
مینگارند.
در
اوستا برای از بین بردن بیماریهای تب، آبگونههای چرکین گوناگون،
ناتوانی و آسیبهای دیگری که از مار پدید آمده است، روان فریدون ستوده
میشود.
زرتشت:
زرتشت
از راه دانش ایزدی و بینش مینوی درمان بیماریهایی را که بیرون از اندیشه
پزشکان بود آشکار کرد. وی از وردهای ویژه، مهرهای مرهم بخش و آبهای
درمانگر آگاهی داشت و افزون بر مردمان، در بهبود و درمان جانوران نیز
چیرهدست بود. نویسندگان یونانی از میان آثار زرتشت از کتابی به نام درباره
خواص سنگها یادکردهاند که درباره گوهرشناسی بود و خواص طبی کانیها را
شرح میداد. همچنین از او کتاب دیگری به نام درباره طبیعت نقلشده که بخشی
از آن درباره گیاهشناسی بوده است.
سئنا:
پس
از زرتشت پژوهنده دیگری به نام سئنا مکتب پزشکی خاصی را پایهگذاری کرد.
وی پزشکی بود که صد دانشجو در مجلس درسش به فراگرفتن پزشکی و هنر جراحی
سرگرم بودند. دنباله مکتب او در سدههای بعد به نام مکتب اکباتان ادامه
یافت و همواره، تمیستوکلس یونانی که به این مکتب راهیافته بود مینویسد:
شرایط ورود و تحصیل به این مکتب بسیار سخت و دشوار است و فلسفه، اخترشناسی،
پزشکی و جغرافیا تدریس میگردد. بهاحتمالزیاد سئنا در زبان پهلوی
بهصورت سئین مورو درآمده و رفتهرفته در فارسی کنونی سیمرغ شده است. سیمرغ
که بهعنوان فرزانه و حکیم در ادب و عرفان ایران برای خود جایی بازکرده،
معرف انسانی دانشپژوه، جراح و عارف است.
استانس:
وی
از دانشمندان نامدار هخامنشی و آموزگار دموکریت یونانی بود و درزمینه های
کیهانشناسی، الهیات و جهان طبیعی (جانوران، گیاهان، کانیها) و کیمیاگری
چیرهدست بود و کتابی چند جلدی از خود به یادگار گذاشت. فهرست گیاهان
دارویی که از وی نوشتارهای یونانی نقلشده، نشان میدهد که در گیاهدرمانی
دست داشته است. اما بیشترین شهرت استانس درزمینه روان پژوهی وفراهستی
(ماوراءالطبیعه) بود.
مهرداد ششم:
او
حکمران پونتوس بود از سلسلهای که در آن قسمت از کاپادوکیه حکم میراند که
در مجاورت دریای سیاه بود چون تعداد زیادی از شاهان این سلسله میتریداتس
یا مهرداد نام داشتهاند، شاید عنوان مهردادیان برای سلسله آنها نام
مناسبی باشد. آنها نسبت خود را به داریوش اول میرسانیدند. مهرداد ششم از
یازدهسالگی به تخت نشست و مادرش نایبالسلطنه بود. اودرانواع ورزش
وشکارتقریبا بیهمتا بود و درعینحال به انواع هنرهای زیبا، ادبیات و فلسفه
علاقه داشت. بیست ودوزبان یا لهجه را حرف میزد چنانکه در گفتگو با طبقات
و اقوام مختلف قلمرو، هرگزازمترجم استفاده نمیکرد. عدم اعتماد به دیگران
او را واداشت تا در انواع زهرها مطالعه کند و عادت تدریجی به استفاده از
آنها، وی را در مقابل زهرهای جانگزا مصونیت داد. به همین جهت اصطلاح
میتریداتیسم در پزشکی از نام او گرفتهشده و به معنای اکتساب ایمنی از طریق
خوردن زهر است. مهرداد در تاریخ طب بهعنوان اولین ایمنی شناس معروف است.
مانی:
مانی، بینش ور و هنرمند نامدار، در پزشکی نیز دست داشت بهویژه که خواب کننده یا هیپنوتیزورچیره دستی نیز بود.
برزویه:
برزویه تنها طبیب دوره ساسانی است که اطلاعات بیشتری درباره او بهویژه در کتاب کلیلهودمنه موجود است.
منبع: داود رنجکش / پیشینه پزشکی در ایران باستان /پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی