از داستان غار افلاطون شروع میکنیم از آن بازنمایی واژگونه حقیقت و آن روزنه کوچک. همه ما تجربه دنبال کردن داستان را بر این پرده جادویی داشتهایم لحظهای رها شدن از دنیای بیرون و اتفاقهایی که در جریان است و تسلیم شدن به واقعیتی دیگر، خلقشده بر پرده سینما.
از
لحظه اختراع و نمایش آن در زیرزمین گران کافه در سال ۱۸۹۵ میلادی توسط
برادران لومیرتا اکنون، این پرده بارها داستانهایی روایت کرده است. درواقع
سینما محملی شد برای روایت تجربههای زندگی <Life experiences>من، شما و دیگران. دیگرانی که
گاه فرسنگها از دنیای ما دور بودند و گاه چون آینهای بازتابی از درون مان
بودند. بهمرورزمان هنر سینما نیز مانند هنرهای دیگر جلوهای از انسان با
تمام ویژگیهایش شد. با دردها، غمها، شادیها، شکستها، پیروزیها،
نفرتها و دودلیها و...
درست
به دلیل همین ویژگیها، هنر هفتم نقطه اتصالی با سایر دانشها پیدا کرد.
تاریخ سینما را که مرور میکنیم با آثاری روبرو خواهیم شد که بازتاب آدمی
وزندگی او هستند. از همان سالهای نخستین سینما تا به امروز شاهد رابطه
تنگاتنگ یکی از این علوم یعنی روانپزشکی با سینما هستیم.
سینما
آنجا که به کاراکتر نزدیک میشود و به ویژگیهای او میپردازد و اتفاقات
فقط وسیلهای میشوند برای نزدیکتر شدن ما به شخصیت فیلم، گویی سینما، این
هنر هفتم، روزنهای باز میکند بهسوی ذهن قهرمان یا ضدقهرمان ما. هم او
که گاهی تا هم ذات پنداری با او پیش میرویم.
قرار است در سلسله مطالبی به آثاری که مشخصه اصلی آنها یک یا چند نوع از اختلالات روانپزشکی است، بپردازیم.
اختلالات اضطرابی
این
اختلال از شایعترین اختلالات روانپزشکی در بسیاری از نقاط جهان است که
مشکلات و عوارض زیادی را سبب میشود. مطالعات نشان داده که اختلالات
اضطرابی مزمن، میتواند میزان مرگومیر با عوارض قلبی و عروقی را افزایش
دهد. شناخت علل زیستشناسی، ملکولی و عصبی اضطراب، دریچههای جدیدی را به
سمت درک علل این بیماریها و درمان آن گشوده و تشخیص را برای پزشکان و
درمان گران آسانتر کرده است.
حدود
یک قرن پیش (زیگموند فروید) اصطلاح neurosis (نوروز) را وضع نمود و اعتقاد
داشت (نوروزهای اضطرابی) درنتیجه سرکوب مسائل جنسی پدید میآید و منابع
اصلی این (تنش) ها را مقاربتهای جنسی و سایر اعمال مرتبط با مسائل جنسی
دانست و عواملی را که مانع آزاد شدن این تنشهای جنسی بودند را عوامل
اضطراب نامید.
اضطراب
طبیعی: هرکس دچار اضطراب میشود و او را تشویشی فرامیگیرد و احساسی
ناخوشایند و نامطبوع و مبهم، بر او حادث میگردد و علیرغم احساس ذهنی مانند
اینکه (منتظر خبر بد بوده) علائم اتونومیک سیستمهای عصبی نیز به
کارافتاده و فرد دچار سردرد، تعریق، گزگز دستوپا، تپش قلب، خشکی دهان،
احساس تنگی نفس و احساس دلشوره در معده میگردد و او را بیقرار نموده و
یک جا نمیتواند بنشیند. میزانی از اضطراب همیشه طبیعی بوده و اعتقاد بر
این است که اضطراب برای عملکرد موثر و مقابله با مشکلات ضروری است، یعنی
افراد بر اساس اضطراب صبح بلند شده و روز را شروع مینمایند، بر اساس
اضطراب در وقت معینی در اداره حاضرمی گردند و یا بر اساس اضطراب در حین
رانندگی کنترل ماشین و حرکت ترمز کردن را انجام داده و روانپزشکان این
آگاهی را داشته که تمامیت اضطراب بیمار را از او نگرفته و مرزهای طبیعی و
بیمارگونه و اضطراب انتظار را باید دانسته و درفراخورحال بیمار، آن را
درمان نمایند.
اضطراب
بیمارگونه: این اضطراب معمولا پاسخ به تهدیدی است نامعلوم، درونی و مبهم،
که گاه از تعارضات درونی منشا گرفته و همیشه تفاوت بین اضطراب و ترس را
باید دانست، ترس، در پاسخ خطری معلوم، بیرونی و کاملا مشخص و بدون رابطه با
تعرضات شخصی است. اغلب موارد شباهت ترس و اضطراب بسیار زیاد بوده و تفکیک
آن برای متخصصان مشکل است.
اگراضطراب
راهشداری تلقی نماییم که فرد را گوش به زنگ میسازد، ظاهرا نوعی هیجان با
همان مبنای ترس است، اضطراب خطری بیرونی یا درونی را اعلام میکند، که خود
موجب حفظ حیات میگردد و اضطراب باعث میگردد که فرد برای پیشگیری از آن
خطرات و تهدیدها، یا برای تخفیف عواقب آنها کاری انجام دهد و بهنوعی
حداقل، خطر و تهدید در زندگی را به حداقل برساند، بنابراین اضطراب از وارد
شدن صدمات پیشگیری میکند.
اضطراب مرضی
ازنظر
روانکاوان و نظریههای روانشناختی، اضطراب هشداری است به (ego) ساختار
دوم شخصیت که تعارضات ناخودآگاه را که از دوران کودکی و نوجوانی پسزده
شده، در حال کوشش میباشند که خود را به سطح آگاهی برسانند و این هشدارها
ایگوی فرد را حساس نموده که مکانیسمهای دفاعی خود را بسیج کرده تا از ورود
افکار نامقبول به خودآگاه پیشگیری نماید.
هدف
از درمان اضطراب آن است که ظرفیت فرد برای تجربه اضطراب بیشتر گردد و
بتواند ازآنجهت یافتن تعارضات زیربنایی ایجادکننده اضطراب، سود جوید، پس
الزاما با درمان، درصدد حذف کامل اضطراب نمیباشیم و بیشتر سعی درافزایش
تحمل فرد در برابر آن مینماییم.
رفتار
درمان گرایان، در سالهای اخیر، اعتقاد داشته که نوعی حساسیتزدائی تدریجی
از مواجهه کردن فرد با محرکهای اضطراب برانگیز و در کنار آن استفاده از
رواندرمانیهای شناختی بسیار موثر خواهد بود.
روانپزشکی
جدید نظریههای زیستی مربوط به اضطراب را از منابع متعددی میداند،
ازجمله: دستگاههای عصبی خودکار، نورترانسمیترها (واسطههای شیمیایی مغزی)
مانند نوراپی نفرین، سروتونین، گابا و...که درزمان احساس خطردرافراد
اضطرابی بر اساس طیفی از حساسیت و وضعیتهای مختلف زیستی، عوامل فوق در
حالت فعالیتهای شدید یا مواقعی نیز حالتهای (بد تنظیمی)، در کارکرد آنها
مشاهده میشود. اختلالات اضطرابی نیز مانند سایر اختلالات روانپزشکی
دارای زمینههای ارثی و ژنتیک خاصی بوده و واضح است که میان اختلالات
اضطرابی و عوامل وراثتی نیز ارتباط خاصی مشاهده میگردد.
فهرست اختلالات اضطرابی شامل موردهای زیر است:
اختلال
پانیک (هراس)(بازار هراسی) یا فوبیای فضای باز، جمعیت هراسی، فوبیاهای
مشخص، وسواس اجبار، فشار روانی آسیبزا (موج انفجار)، اضطراب فراگیر،
اضطراب ناشی از طب عمومی، اضطراب ناشی از مواد مخدر و محرک و...
اضطراب فراگیر یا منتشر (Generalized Anxitey) را میتوانیم در فیلمی به نام آنی هال موردبررسی قرار دهیم.
آنی هال (Annie Hall)
کارگردان: وودی آلن
بازیگران: دایان کیتن، تونی رابرتز،...
سال ساخت:۱۹۷۷
داستان مردی با وسواس مرگ که عاشق زنی میشود شیفته زندگی.
داستان
فیلم: آلوی سینگر (آلن)، کمدین موفق که دو بار ازدواجکرده، تنها در منهتن
زندگی میکند واو وقتش را صرف کار حرفهای، رفتن به سینما و مراجعه به
روانکاو میکند. تا اینکه پس از شانزده سال مراجعه به روانکاو با دختری
به نام آنی هال (کیتن) آشنا میشود...
منبع: کتاب سینما و روانپزشکی، نویسنده: دکتر ماهیار آذر
فرزانه قندریز