کد خبر: ۱۴۶۹۶۸
تاریخ انتشار: ۲۱:۱۵ - ۰۹ فروردين ۱۳۹۶ - 2017March 29
حدود ۱۱ سال پیش بود که پدرم فوت کرد. وقتی مُرد زیر میز غذاخوری خانه مادرم قایم شده بودم چون احساس می‌کردم حامی‌ام را از دست داده‌ام

شفا آنلاین>اجتماعی>مهناز افشار، بازیگر نام آشنا می گوید: «با به دنیا آمدن لیانا یک دنیا به من اضافه شد. قبلا هم گفته‌ام اول که به دنیا آمد حسی نداشتم، چون قرار نیست همه مادرها شبیه هم باشند و حس مادری‌شان از لحظه اول شکوفا شود اما زمانی که شیرش دادم احساس کردم متولد شده‌ام، لیانا تمام جان، عمر و زندگی‌ام است.»  

به گزارش شفا آنلاین،امیر پوریا مدرس و منتقد سینما به سراغ مهناز افشار رفته است که این روزها علاوه بر بازی در فیلم سینمایی «دارکوب» به کارگردانی بهروز شعیبی، برای سریال «عاشقانه» هم جلوی دوربین منوچهر هادی است.

 مهناز افشار در بخشی از این گفت‌وگوی تصویری در مورد دومین جایزه اسکار اصغر فرهادی می‌گوید: «به عنوان یک شهروند ایرانی بابت دریافت اسکار توسط اصغر فرهادی بسیار بسیار خوشحال شدم. معتقدم هر کسی این خوشحالی را از خودش می‌گیرد اولین ظلم را به خودش می‌کند.»

او در مورد این که چرا در جشنواره سی‌وپنجم فیلم فجر حضور نداشت، توضیح داد: «فیلم «نهنگ عنبر، سلکشن رویا» به خواست سامان مقدم به جشنواره نرفت. در مورد «گیلدا» به کارگردانی کیوان علی‌محمدی و امید بنکدار هم شنیدم که برچسب فمنیستی بودن خورد و از حضور در جشنواره محروم شد.»

افشار در خصوص سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجرهم گفت: «هر چند معتقدم امسال شاهد جشنواره‌ای منفعل بودیم اما تاکید می‌کنم نمی‌توانیم بگوییم چون فیلم منِ نوعی در جشنواره نبود پس آن را تحریم می‌کنم یا زیر سوال می‌برم. چون هر سال تعدادی فیلم پذیرفته می‌شوند و تعدادی نه و  یک سری جایزه می‌گیرند و یک سری نه و نمی‌شود هر سال عده‌ای‌مان اعتراض کنیم.»

او تصریح کرد: «به گمان من اگر همه سینماگران اعتقاد داشته باشند و دلشان بخواهد، جشنواره فیلم فجر باید به چیزی شبیه جشن خانه سینما یا جشن انجمن منتقدان تبدیل شود که نمونه خارجی‌اش اسکار است. این که آثار در طول سال بررسی شوند و ما مثلا پنج داور نداشته باشیم که بنشینند و در زمانی فشرده فیلم‌ها را ببینند و انتخاب کنند.» 

مهناز افشار با اشاره به این که در اوایل کارش بازیگری را جدی نمی‌گرفته است گفت: «اوایل بازیگری را جدی نمی‌گرفتم و دیگران هم جدی‌ام نمی‌گرفتند. (با خنده) دوران دبیرستان عکس‌های هنرمندی را که می‌گویند شبیه‌اش هستم امضا می‌کردم و می‌دادم به پسرهای محله و کیف می‌کردم. سواد و شناختم در حد دختری ۱۸ ساله بود و هفت، هشت سال گذشت تا با آزمون و خطا به جایی برسم که در «سالاد فصل» بازی کنم و بعد هم فیلم‌های دیگر. از جایی به بعد جدی گرفته شدم و جایزه‌اش را هم در جشن منتقدان برای بازی در «برف روی کاج‌ها» از شما گرفتم.»

وی ادامه داد: «من حاضرم با سر بکوبم توی سقف، سرم زخمی شود ولی سقف را بردارم. این طور بزرگ شده‌ام در نتیجه به هر کسی هم که با مانعی مواجه می‌شود می‌گویم بزن مانع را رد کن! ممکن است طول بکشد اما می‌توانی ردش کنی.»  

در ادامه امیر پوریا به سراغ ازدواج مهناز افشار با یاسین رامین رفت. افشار در مورد حواشی این ازدواج گفت: «حدود ۱۱ سال پیش بود که پدرم فوت کرد. وقتی مُرد زیر میز غذاخوری خانه مادرم قایم شده بودم چون احساس می‌کردم حامی‌ام را از دست داده‌ام. آن زمان نَمُردَم و ادامه دادم چون چاره دیگری نبود.»

 او ادامه داد: «با احترام به همه همکارانم معتقدم زندگی شخصی وجود ندارد. وقتی من عکس سفره هفت‌سینم را در اینستاگرام می‌گذارم یا عکس دوران بارداری‌ام را، دیگر اجازه ندارم خط‌کشی کنم و بگویم در مورد این بخش نظر بدهید در مورد آن بخش نظر ندهید. این جمله را کسی می‌تواند بگوید که فقط عکس کاری و اجتماعی‌اش را منتشر کند اما منِ مهناز افشار این حق را ندارم.»

افشار افزود: «من با سوال، نقد و پرسش مشکلی ندارم تا جایی که روحم را زخم نکند. روزی که می‌خواستم ازدواج کنم، می‌دانستم همسرم پسر فردی خواهد بود که مجله «رویش» را به خاطر این که عکس من روی جلدش بود توقیف کرد اما فراموش نکنیم که هیچ کدام ما نه شبیه برادرمانیم، نه شبیه پدرمان، نه شبیه خواهرمان، نه شبیه مادرمان. وقتی کسی را دوست داری بابت دوست داشتنش باید تاوان بدهی و من مشکلی بابت تاوان دادن ندارم.»

او در مورد دخترش لیانا هم گفت: «با به دنیا آمدن لیانا یک دنیا به من اضافه شد. قبلا هم گفته‌ام اول که به دنیا آمد حسی نداشتم. (با خنده) چون قرار نیست همه مادرها شبیه هم باشند و حس مادری‌شان از لحظه اول شکوفا شود اما زمانی که شیرش دادم احساس کردم متولد شده‌ام. لیانا تمام جان، عمر و زندگی‌ام است.»  

افشار در ادامه با اشاره به فعالیت‌های اجتماعی‌اش در فضای مجازی هم گفت: «با گسترش فضای مجازی دیگر لازم نیست روی اطلاع‌رسانی تلویزیون حساب کنیم و می‌شود به تلویزیون گفت هر چه قدر دلت می‌خواهد سانسور کن ما منبع دیگری داریم که می‌توانیم به آن رجوع کنیم.»  

وی ادامه داد: «من تریبون آدم‌هایی هستم که صدایشان به جایی نمی‌رسد. کسانی مثل کودکان بد سرپرست که از کودکان بی‌سرپرست تنهاترند... زنان فوتبالیستی که همیشه مورد کم لطفی قرار می‌گیرند... این که ما چرا نمی‌توانیم در ورزشگاه از نزدیک شاهد بازی فوتبال باشیم؟! تنها به این دلیل که بقیه حرف رکیک می‌زنند؟! چرا نمی‌گذاریم با قرار گرفتن در کنار هم این رفتار تصحیح شود و به جایش صورت مسئله را پاک می‌کنیم؟!»

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: