کد خبر: ۱۴۳۱۳۰
تاریخ انتشار: ۰۵:۱۵ - ۰۵ اسفند ۱۳۹۵ - 2017February 23
در این نوع افکار فرد یک رفتار، فکر، موفقیت، پدیده یا موضوع را سفید یا سیاه می‌بیند. برای این افراد هر چیزی که کامل نباشد، شکستی تمام عیار به حساب می‌آید.
شفا آنلاین:خطاهای شناختی یا Cognitive Errors از جمله بحث‌های مهم در حوزه مدیریت و روانشناسی هستند.

به گزارش شفا آنلاین: آلبرت آلیس، روانشناس معروف این خطاها را شناسایی و در قالب ده خطای شناختی معرفی کرده است. انسان‌هایی که دارای تفکر غیرمنطقی یا خطاهای شناختی هستند در بسیاری از موارد از وجود آن‌ها آگاهی چندانی ندارند. در ادامه خطاهای شناختی به صورتی ساده مطرح می‌شوند:
خطای اول: تفکر همه‌یاهیچ
در این نوع افکار فرد یک رفتار، فکر، موفقیت، پدیده یا موضوع را سفید یا سیاه می‌بیند. برای این افراد هر چیزی که کامل نباشد، شکستی تمام عیار به حساب می‌آید. به حساب نیاوردن مقدار یا بخشی از یک کار، فعالیت یا یک امتیاز، باعث نادیده گرفتن مزایای آن می‌شود.
خطای دوم: تعمیم مبالغه‌آمیز
افرادی که این نوع خطا را در افکار دارند حقایق زندگی را پررنگ‌تر از مقدار واقعی آن می‌بینند. شدت و مقدار واقعی خیلی کمتر از مقدار و شدتی است که در ذهن فرد قرار دارد.
خطای سوم: فیلتر ذهنی
افرادی که دارای این نوع افکار هستند تحت تاثیر یک حادثه منفی همه واقعیت را تیره‌وتار می‌بینند. عدم توانایی در دیدن بخش‌های مهم‌ترعاملی است که ذهن ما را درگیر می‌کند.
خطای چهارم: بی‌توجهی به امورمثبت
بی‌ارزش شمردن تجربه‌های مثبت و اصرار بر مهم نبودن آن‌ها. این رویکرد، کارهای خوب را بی‌اهمیت می‌خواند و معتقد است هرکسی می‌تواند این کار را انجام دهد.
خطای پنجم: نتیجه‌گیری عجولانه
نتیجه‌گیری شتاب‌زده بدون وجود زمینه محکم. این افراد بدون بررسی کافی نتیجه می‌گیرید و پیش‌بینی می‌کنند که اوضاع برخلاف میل آن‌ها در جریان خواهد بود.
خطای ششم: بزرگ‌نمایی
از یک‌سو درباره اهمیت مسائل و شدت اشتباهات خود مبالغه می‌کنند و از سوی دیگر، اهمیت جنبه‌های مثبت زندگی را کمتر ازآنچه هست برآورد می‌کنند.
خطای هفتم: استدلال احساسی
افرادی که دارای استدلال احساسی هستند فکر می‌کنند که احساسات منفی ما لزوما منعکس‌کننده واقعیت‌ها هستند. این نوع استدلال احساسی ما را از بسیاری واقعیت‌ها دورنگه می‌دارد.
خطای هشتم: بایدها
انتظار دارند که اوضاع باید آن‌طور باشد که آن‌ها می‌خواهند و انتظار دارند. انواع و اقسام کلماتی که «باید» را به شکلی تداعی می‌کنند، این روحیه را ایجاد می‌کنند.
خطای نهم: برچسب زدن
برچسب زدن شکل افراطی تفکر همه‌یاهیچ چیز است. گاه اشخاص به خود برچسب «احمق» یا «شکست‌خورده» و مانند آن می‌زنند. برچسب زدن غیرمنطقی است، زیرا شما باکاری که می‌کنید، تفاوت دارید.
خطای دهم: شخصی‌سازی و سرزنش
در این خطا، فرد خود را بی‌جهت مسئول حادثه‌ای قلمداد می‌کند که به‌هیچ‌وجه امکان کنترل آن را نداشته است. شخصی‌سازی منجر به احساس گناه، خجالت و ناشایسته بودن می‌شود.سپید
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: