کد خبر: ۱۰۹۹۷۷
تاریخ انتشار: ۰۳:۳۰ - ۰۹ خرداد ۱۳۹۵ - 2016May 29
شفا آنلاین>سلامت>ربابه شیخ‌الاسلام متخصص اپیدمیولوژی تغذیه و عضو هیات علمی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است که دردهای بخش بهداشت کشور را می‌داند و راهکارهای زیادی برای درمان آن دارد.
به گزارش شفا آنلاین،به نقل از سپیداز نظر او فعالیت در بخش بهداشت با کار در بخش درمان بسیار متفاوت است. وی تاکید می‌کند که سیاست‌گذاران باید این تفاوت را درک کنند.

اساسا از دیدگاه شما چه تفاوتی میان فعالیت در بخش بهداشت و درمان وجود دارد؟
       بهداشت کاملا متفاوت از درمان است و نظام آموزش عالی کشور و همچنین آموزش وزارت بهداشت باید تفاوت این دو را بداند تا بتواند با انتخاب صحیح فراگیران و با تغییرات مناسب کریکولوم‌های آموزشی، خدمت‌رسانی به مردم را در حیطه سلامت به درستی آموزش دهد. این خدمت‌رسانی شامل پیشگیری، مراقبت از خود، حفظ سلامت در طول دوران زندگی و با روند افزایش سن، شیوه صحیح زندگی است.

 با این حساب سازوکار تربیت نیروهای این دو بخش نیز باید تفاوت بنیادین داشته باشد.
       دقیقا. تربیت نیروی متخصصی که نگاه درمانی دارد و منتظر مراجعه بیمار می‌ماند تا او را درمان کند، بسیار متفاوت است با متخصص جامعه‌نگری که به سراغ مردم می‌رود تا نگاه کاملی به شرایط زیستی آنها داشته باشد، با آنها هم‌کلام و همراه شود، مشکلات را از زبان آنان بشنود و بر اساس مشکل، راه‌حل ارایه دهد. در این صورت است که علاقه‌مندان به پیشگیری از بیماری و معتقد به حفظ و ارتقای سلامت کشور، به‌منظور ارائه خدمت در حوزه سلامت تربیت می‌شوند و البته در جریان کارعملی در رشته مورد نظر، تجربه پیدا می‌کنند. این افراد سرمایه‌های عظیمی به شمار می‌روند که نباید اجازه دهیم اتخاذ سیاست‌های نامناسب، منجربه کناره‌گیری آنها از خدمت شود. خاص آنکه ممکن است روزی نیروهای کار آزموده‌ای که این افراد را تربیت می‌کنند نیز دیگر در دسترس نباشند. ضمن اینکه اگر چنین نیروهایی تربیت شوند، مختص بخش بهداشت و سلامت کشور بوده و باید به‌صورتی حس کنند که عضوی از بدنه نظام سلامت هستند، درست مانند نظام بهورزی.

 منظور شما از اتخاذ سیاست‌های نامناسب چیست؟
       ببینید حساسیت مساله زمانی افزایش می‌یابد که تصمیم‌‌گیران سطوح کلان، استخدام و به‌کارگیری این دسته از افراد درمانگر را که باید با مهارت‌های خود به‌تدریج راه‌های موفقیت کار با جامعه را بشناسند، به بخش خصوصی واگذار کنند. متاسفانه در حال حاضر در طرح تحول نظام سلامت، نیروها به‌صورت شرکتی و بدون اینکه از خدماتی که شاغلین دولتی دارند، بهره‌ای داشته باشند، به‌صورت قراردادی و با حقوق کم که به‌موقع هم پرداخت نمی‌شود، استخدام می‌شوند و بهای آموزش‌ها و تلاش‌های همکاران بخش بهداشت و سلامت برای کار آمد ساختن آنان، به هدر می‌رود.

 اگر همین بخش خصوصی انگیزه ماندن و افزایش حقوق برای سال‌های آتی آنها را در نظر نگیرد، انگار سرمایه‌گذاری‌های آموزشی وزارت بهداشت برای توانمندی گروه ارایه دهنده خدمات در تحول نظام سلامت به هدر رفته است. این شرکت‌ها باید بدانند افرادی که این مهارت را دارند، آن را ارزان به دست نیاورده‌اند و این توانایی با صرف وقت عده‌ زیادی از متخصصین بخش سلامت و در جریان کار و طول زمان حاصل شده است.

نمی‌توان گفت این سیاست، به نوعی در راستای اجرای اصل خصوصی‌سازی قانون اساسی است؟
       اینکه دولت در بسیاری از حوزه‌ها نیازمند کوچک‌شدن است، صحیح است. اما اگر بر اساس قوانین بالادستی بخواهیم در شاخص‌های سلامت رتبه خوبی در منطقه و جهان داشته باشیم، صرفه‌جویی‌ها باید در جای مناسب صورت گیرد و نه در ازای خدمات و مراقبت‌های سلامت که حق مردم بوده، سند چشم‌انداز به آن تاکید دارد و خدماتی است که می‌تواند از بار بیماری‌ها بکاهد.

یعنی هیچ بخشی از نظام سلامت کشور قابلیت واگذاری به بخش خصوصی را ندارد؟
       به این شکل نیست. خدمات درمانی مردم می‌تواند با نظارت دولت به بخش خصوصی واگذار شود ولی مراقبت‌های سلامت نقش پیشگیری کننده دارند و متولی اصلی خود وزارت بهداشت است. این مساله‌ای نیست که به راحتی بتوان آن را در اختیار غیر گذاشت. لذا این برنامه که نیروهای موردنیاز برای ارائه خدمت در حوزه بهداشت ازسوی بخش خصوصی به‌صورت قراردادی تامین شود، تصمیم درستی نیست و بهتر است وزارت بهداشت این وظیفه را خود به گردن بگیرد.

این مورد کاملا در مورد طرح مراقبین سلامت صادق است. نقاط ضعف اصلی طرح مراقبین سلامت در مقایسه با نظام بهورزی چیست؟
       نظام بهورزی دارای یک ساختار تعریف شده بود که نقطه شروع آن در خانه بهداشت قرار داشت. بهورزهای حاضر در طرح به صورت بومی انتخاب می‌شدند و مطمئن بودند که یک سازمان و وزارتخانه از آنها حمایت می‌کند.

 آنها می‌دانستند که در طولانی‌مدت به خدمت مشغول خواهند بود و لذا تمام سعی خود را می‌کردند و می‌کنند تا در مدت 30 سالی که به خدمت مشغول بودند، وظایف خود را به شکل کامل انجام دهند. اما سیاست ما در زمینه مراقبان در طرح تحول سلامت به جای اینکه حمایتی باشد و آنها را تشویق به خدمت مستمر کند و عشق، پایداری و انگیزه خدمت در آنها به وجود بیاورد، به این شکل است که درواقع به آنها می‌گوییم فعلا در این موقعیت کار خود را انجام بده، در آینده اگر کار بهتری برای تو پیدا شد، از سیستم خارج شو و به‌همین دلیل اغلب آنان در پی یافتن شغل در جای دیگری هستند و کار فعلی را موقتی می‌بینند.

       مساله دیگر این است که حقوق مراقبین سلامت نیز بسیار ناچیز است و گویا قراردادهای کوتاه‌مدت، آنها را از خدمات بیمه‌ای هم محروم می‌کند و بخشی از حقوق این افراد به حساب شرکت که استخدام‌ها را به‌صورت قراردادی انجام می‌دهد، واریز می‌شود.

به‌عنوان حرف آخر...
       در نهایت قضاوت نهایی سیاست طرح تحول نظام سلامت را برعهده کسانی می‌گذارم که خود در طرح تحول درحال سیاست‌گذاری هستند که می‌توانند بن و مایه اصلی کار را که نیروی کارآزموده و علاقه‌مند به خدمت مانند نظام قبلی بهورزی است، با روش فعلی مقایسه کنند و این سوال را از خود بپرسند که کدام روش کارآمد تر بود و اگر به نظام بهورزی نام انقلاب اول دادیم، تا کی می‌توانیم صبر کنیم و نتیجه کار با نیروهای شرکتی را با این روش فعلی با قبل مقایسه کنیم و ببینیم چه نامی باید به آن بدهیم.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: