شفا آنلاین>اجتماعی> همینکه هوای کشور رو به گرما میگذارد و کمکم درجه هوا سیر صعودی مییابد، بار دیگر موضوع ریزگردها و آلودگیهای ناشی از ذرات کمتر از 5/2 و 10 میکرون بر سر زبانها میافتد.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید ریز ذراتی که با ورود به ریه شهروندان منجر به مشکلات
تنفسی و عوارض قلبی میشوند و رنگ آسمان شهرها را تیرهوتار میکنند.
معضلی که بر اساس آمارها و پژوهشهای کارشناسان محیطزیستی، امروز به سراغ
23 استان و کلانشهر رفته است و بیش از آنکه عامل برون کشوری داشته باشد،
ناشی از منابع آلاینده داخلی است.
منابع آلایندهای که سهم قابلتوجهی از
آنها به بیابانی شدن حریم شهرها و کاهش سطح آبهای زیرزمینی و پهناورتر
شدن دشتهای خشک ربط دارد. به همین دلیل به سراغ سعید متصدی، معاون
محیطزیست انسانی سازمان حفاظت محیطزیست کشور رفتیم تا دریابیم شهرهای
کشور در چه وضعیتی قرار دارند و چه شده است که این 23 استان گرفتار این
معضل و
آلایندگیهای ریزذرات شدهاند.
بارها در خبرها اعلامشده که عامل ایجاد ریزگردهای شهرهای کشور
بهویژه در جنوب، منابع خارج از مرزها هستند، اما کارشناسان داخلی معتقدند
این ریزگردها از منابع داخلی نشاتگرفتهاند. به نظر شما ریزگردهای ایران
از کجا میآیند؟ سازمان
حفاظت محیطزیست در دو سال گذشته بهطورجدی درعینحال که موضوع
گردوغبارهای شهرها را در خارج از مرزهای ایران پیگیری کرده، در داخل کشور
نیز این کانونها را مورد پیگیری قرار داده است. پژوهشی که نشان داد در یک
دهه گذشته هیچ فعالیتی در خصوص کانونهای داخلی گردوغبار صورت نگرفته است و
مسئولان وقت همیشه تقصیرها را به گردن خارجیها انداختهاند و گفتهاند
کانونهای خارجی گردوغبار موجب ورود ریزگردها به کشور شدهاند.
درحالیکه
نتایج پژوهشهای اخیر نشان داده که کانون ریزگردهای ایران بیشتر داخلی است.
از همین رو ضروری است که کانونهای داخلی ریزگردها را مهار کنیم که در این
خصوص در مناطق جنوبی و غربی کشور برنامه تثبیت خاک در دستور کار قرارگرفته
است.
این بدین معنا است که مدل آلودگیهای کنونی متفاوت است؟ بلی.
مدل جدیدی از آلودگی هوا با منشا داخلی استاندارد هوای شهرها را تهدید
میکند. آلودگی هوای تهران و کلانشهرهای دیگر با منشا ریزگردهای داخلی
بهمراتب خطرناکتر از ریزگردهای عربی است. زیرا فاصله کانونهای ریزگرد در
حال حاضر با مراکز جمعیتی کمتر شده است و فاصله منشا تا مقصد ریزگردها
بسیار کوتاه شده است. از همین رو میتواند بهصورت مستمر شهرهایی مانند
تهران را تحت تاثیر قرار دهد. همچنین شکلگیری بیش از 80 هزار هکتار مناطق
بحرانی و کانون ریزگرد در دهههای اخیر در اطراف شهرهایی ازجمله تهران
مهمترین عامل بروز ریزگردهای داخلی است. معضلی که در سالهای اخیر به دلیل
تداوم خشکسالی، کاهش بارندگی و افزایش دما تشدید شده است. البته نباید
نقش کشاورزی غلط را نیز نادیده بگیریم.
به تهران اشاره کردید و نزدیک شدن کانون ریزگردها به این کلانشهر. هوای تهران در این میان در چه وضعیتی قرار دارد؟ در
10سال گذشته ساکنان تهران تنها سه بار تجربه تنفس هوای آلوده به گردوغبار
را تجربه کردند که این آلودگیها هر سه بار ناشی از رسیدن ریزگردهای عربی
به پایتخت رخدادند. بااینحال به دلیل بروز مشکلاتی ازجمله خشکسالی، کاهش
سطح سفرههای آب زیرزمینی و کاهش رطوبت خاک در بیابانهای اطراف تهران به
نظر میرسد پایتخت به لحاظ تولید ریزگرد و گردوغبار به خودکفایی رسیده است.
معضلی که روزبهروز نیز شاهد هستیم به دلیل سیاستهای غلط گذشته در حال
رشد است و سالها زمان لازم است تا این معضل برطرف شود.
منظورتان از کشاورزی غلط چیست؟ آیا سیاستهای جهادکشاورزی سبب تشدید مشکلات و معضلات آلودگیهای هوا است؟ بحث
آلودگی خاک در کشور جدی است باید بگویم که کشاورزی ما امروز دارای بیشترین
میزان فسفر و نیترات است. اما هنوز درباره استفاده از کودهای کمپوست با
وزارت جهاد کشاورزی به نتیجه نرسیدهایم و آنها عقیده دارند که در کود
کمپوست فلزات سنگین وجود دارد. این در حالی است که بیشازحد و اندازه به
زمینهای کشاورزی کود اضافه میکنیم و بیشازحد نیاز خاک است و به همین علت
از سطح تولید محصولات سالم و ارگانیک فاصله گرفتیم. درواقع روشهای غلط
کشاورزی نیز منجر به ایجاد منابع وسیعی از ریزگردهای آلاینده خطرناک
میشود.
درست است که آلودگیهای هوای شهرها با منبع ریزگردها سلامت
شهروندان و محیطزیست را تحت تاثیر قرار میدهد، اما آیا به نظرتان این
آلودگیها تنها متوجه جسمها است؟ خیر،
بههیچعنوان. باید این نکته را گوشزد کنم که پیامدهای روانی اجتماعی
ریزگردها از پیامدهای جسمی آن کم نیست. در بسیاری از دستگاهها و سازمانها
فعالیتهایی درزمینه کنترل و کاهش آلودگیها انجام میدهیم اما اگر به بحث
علمی آلودگی برگردیم خواهیم دید که تنها جسم نیست که تحت تاثیر آلودگی
قرار میگیرد بلکه اجتماع نیز تحت تاثیر آلاینده قرار میگیرد.
یعنی آثار سوء روانی و اجتماعی آلایندهها نیز بخشی از تاثیرات منفی و مخرب آلایندگی ریزذرات است؟ بلی.
نباید این آثار سوء را دستکم بگیریم. زیرا آلایندهها علاوه بر جسم و روح
شهروندان و محیطزیست، تمامی ابعاد زندگی در کلانشهرها و آثار هنری،
گنجینهها و اموال شهرها و شهروندان را نیز تحت تاثیر قرار میدهند.
ازهمینرو برای حل مشکلات در هرکدام از این موارد، استراتژی و برنامهریزی
لازم باید تدوین شود، در این میان شاید مسئلهای که بیشتر به آن توجه شده،
این بوده که دستگاههای مسئول برای مقابله با آلایندههایی مانند ریزگردها
چه کردهاند؟
اگر به موارد قانونی خودمان برگردیم میبینیم که این سوال را
باید از همه پرسید نهتنها از یک دستگاه ناظر. بهعبارتدیگر حفاظت از
محیطزیست در کل دنیا این نیست که یک نفر ناظر داشته باشد یا یک دستگاه
کارهای آن را انجام دهد زیرا این سیستم قدیمی شده و شکستخورده است. اگر
منافع همه ذینفعان را در نظر نگیریم و تنها روی چند مورد دست بگذاریم و از
آنها مسئولیتخواهی کنیم، این میشود که هیچچیز به نتیجه نرسد؛ ما نیز
این راه را رفتیم و به نتیجه نرسیدیم.
در این خصوص عملکرد گذشتگان و مسئولان قبلی سازمان محیطزیست را در قبال محیطزیست شهرها چگونه ارزیابی میکنید؟ بهتر
است پاسخ این سوال را با مثالی بدهم. رودخانه کارون درگذشته ده متر یا
بیشتر از اینها عمق داشته است، اما اکنون وضعیت آب این رودخانه بهگونهای
است که کسی جرات دست زدن به آن را ندارد. در دریاها نیز به دلیل آلودگی
کسی جرئت شنا کردن ندارد.
چرا این اتفاق افتاده است؟ ما ازنظر علمی هیچچیز
از دنیا کم نداریم و تنها یک نکته وجود دارد که دنیا مشکل سیستم مدیریت
محیطزیست را حل کرده، اما ما هنوز بر آن پافشاری داریم. دنیا سیستمش را از
کنترل زیستمحیطی به مدیریت زیستمحیطی تغییر داده، اما ما هنوز بر کنترل
زیستمحیطی اصرار داریم و هنوز هم مردم ما میگویند چرا فلان دستگاه کارش
را درست انجام نمیدهد.
به نظرتان راهحل این مشکلات چیست؟ حفظ
محیطزیست وظیفه همه مردم است و تکتک شهروندان در این زمینه مسئولیت
دارند. انجام مسئولیت اجتماعی، نیازمند فراهم آمدن مقدماتی است. وجود اطلاع
و آگاهی کامل، از موارد اولیه این مقدمات است. وظیفه دستگاهها و ناظران
مملکتی در اینجا مشخص میشود؛ ما بهعنوان سازمان محیطزیست موظف هستیم
اطلاعات شفاف و دقیق در اختیار مردم قرار دهیم. گام نخست برای واردکردن
مردم در چرخه حفظ محیطزیست نیز این است که در این چرخه اطلاعات دقیق و
شفاف به مردم داده شود. به همین منظور نیز از سال گذشته روزانه چه با شدت
گرفتن آلودگیها و چه کاهش، اطلاعات پایش را بدون هیچ ملاحظهای در اختیار
مردم قرار دادهایم تا مردم نیز مسئولیتهایی بر عهده بگیرند.
اما نباید فراموش کنیم که سهم مردم در ایجاد آلودگیها بهقدری اندک است
که در مقابل منابع بزرگ آلاینده همچون کارخانهها و معادن و غیره هیچ به
شمار میرود. بلی.
به همین دلیل است که اقدامات بازدارنده در خصوص آلایندههای محیطزیستی را
نیز در دستور کار قرار دادهایم. بهطور مثال در حوزه وزارت صنایع، چندین
شهرک صنعتی آلاینده لغو مجوز شدند و به تعدادی نیز که درخواست مجوز داشتند،
مجوز داده نشد. بهتر است این نکته را گوشزد کنم، وضعیت کنونی محیطزیست
کشور به این دلیل است که ما محیطزیست را از خودمان نمیدانیم و همه ما
انتظار داریم کسی بیاید و آن را درست کند و تحویل ما بدهد. اشکالی که در
سیستمهای ما وجود دارد این است که بستر اطلاعرسانی مردمی را نداریم.
صداوسیما باید به دنبال این باشد که واقعیتهای اجتماعی را در اختیار مردم
قرار دهد، اما اینگونه نیست. بضاعت مطبوعات نیز بسیار اندک است. پس انتظار
نداشته باشید که سیستم کنونی یک آلودگی را یکروزه از بین ببرد. آنهم در
شرایطی که چندین سال است که درگیر معضلات کنونی شدهایم.