کد خبر: ۱۰۷۵۸۴
تاریخ انتشار: ۰۳:۳۰ - ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - 2016May 10
شفا آنلاین>اجتماعی>حوزه آموزش وزارت بهداشت، ماموریت‌های متعددی دارد که می‌تواند برخی از آنها را به دانشگاه‌ها واگذار کند و درواقع وزارتخانه به وظیفه اصلی خود یعنی نقش نظارتی و حمایتی برای دانشگاه‌ها در اجرای برنامه‌های توسعه آموزش عالی سلامت بپردازد.
به گزارش شفا آنلاین،به نقل از سپید در همین راستا «موسسه ملی تحقیقات راهبردی آموزش پزشکی» به تصویب این وزاتخانه رسیده و راه‌اندازی آن تا پایان سال 94 جزء برنامه‌های معاونت آموزشی وزارت بهداشت بود.

 وزارت بهداشت هدف از تاسیس این مرکز را ایجاد یک نهاد عالی‌رتبه علمی جهت کمک به حوزه آموزش در تحقق ماموریت‌های خود درزمینه رهبری، مدیریت، حمایت و توسعه آموزش پزشکی در کشور شامل پرورش ایده‌های نوین، برنامه‌های جدید، ارزیابی برنامه‌ها و کمک به ارتقای کمی و کیفی آموزش پزشکی می‌داند و امیدوار است با حمایت این مرکز و همکاری دانشگاه‌های علوم پزشکی شاهد تحولاتی در آموزش عالی سلامت باشد.

       آینده‌نگاری، رصد مرجعیت علمی در حوزه آموزش علوم پزشکی و کمک به دانشگاه‌ها جهت تعریف ماموریت‌های روشن در راستای دستیابی به مرجعیت علمی از وظایف مرکز ملی تحقیقات راهبردی آموزش است.

       باقر لاریجانی، معاون آموزشی وزارت بهداشت نیز با تاکید بر اهمیت بحث مرجعیت علمی و لزوم تشریک‌مساعی دانشگاه‌ها در جهت دستیابی به این مهم گفته بود هدف از اجرای این بسته تسهیل حرکت دانشگاه‌ها در مسیر تحول و نوآوری است. وی همچنین گفته بود با توجه به پیشرفت‌های علمی کشور طی دهه‌های اخیر لازم است زمینه‌هایی را که می‌توانیم در آنها به مرجعیت علمی برسیم رصد کرده و در راستای آن برنامه‌ریزی کنیم.

 وزارت بهداشت تصمیم دارد الگوی مرجعیت علمی در آموزش علوم پزشکی و ماموریت دانشگاه‌ها و قطب‌های علمی برای تحقق آن را تدوین کند تا بتواند گامی موثر در دستیابی کشور به مرجعیت علمی در حوزه آموزش علوم پزشکی باشد.

باید بر اساس مزیت‌هایی که داریم عمل کنیم
       شهرام یزدانی، رئیس مرکز مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشکی درباره این طرح می‌گوید: «مرجعیت علمی ازنظر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مفهومی کلی است که سه بعد اصلی دارد. توسعه کمی، کیفی و ارتقای تولید دانش یکی از مصادیق مرجعیت علمی است.

مصداق دوم این است که مسیرهای واقعی ارزش‌افزوده دانشی را در کشور قوت ببخشیم و بعد سوم نیز این است که در مبانی نظریه‌سازی در حوزه دانش علمی قوی باشیم. برای مثال اگر حوزه دانشی وجود داشته باشد که در آن مقاله زیاد و کیفی داشته باشیم و در آن حوزه بتوانیم ارزش‌افزوده دانشی ایجاد کنیم و نظام ویژه نوآوری دانشی در آن حوزه شکل بگیرد و در آن حوزه توان و بضاعت نظریه‌پردازی و نظریات بومی داشته باشیم، مطمعنا در آن حوزه به مرجعیت علمی دست پیدا می‌کنیم.

 در حال حاضر در هر سه بعدی که از آن صحبت کردم جهان غرب اول است. یعنی ما مسیری طولانی برای رسیدن به آنها داریم. جهان غرب از یک سو هم تولید کمی، کیفی و پژوهش بالایی دارد و از سوی دیگر بزرگ‌ترین نظام نوآوری دنیا را دارد، پس ارزش‌افزوده بر پایه علم دارد و سوم اینکه در همه حوزه دانشی، نظریات پایه متعلق به غرب است.» یزدانی با اشاره به شکافی که بین ایران و غرب در حوزه دانش پزشکی وجود دارد، می‌افزاید: «حدود 20 سال پیش و در زمان دکتر ملک افضلی و نهایتاً باهمتی که ایشان داشتند ما در قسمت کمیت و برخی اوقات کیفیت توانستیم شکافی را که وجود داشت، پرکنیم. نباید فراموش کنیم که مباحث مربوط به اقتصاد دانش‌بنیان، مباحث اخیر است و برای به نتیجه رسیدن نیاز به زمان دارد.

 اگر همان تمرکزی که بر اقتصاد دانش‌بنیان داشته‌ایم در حوزه مرجعیت علمی نیز داشته باشیم، قطعاً می‌توانیم فاصله موجود را پرکنیم. از سوی دیگر مقام معظم رهبری چندین سال است که بحث کرسی‌های نظریه‌پردازی را مطرح کرده‌اند؟ ما در این حوزه واقعاً فقیر هستیم.

 این کرسی‌ها نیز در دانشکده راه‌اندازی می‌شود و به نظر من علت اینکه در بعد دوم و سوم مرجعیت علمی عقب هستیم به‌این‌علت نیست که بضاعت آن را نداریم بلکه به این دلیل است که دیرتر شروع کرده‌ایم.»

       یزدانی درباره قطب‌های علمی می‌گوید: «به قطب‌های علمی، منطقه آمایشی نیز می‌گوییم. در انتهای سال 94 ما با تمامی دانشگاه‌های این مناطق آمایشی صحبت کرده و نقاط تمایز و مزیت‌های آنها را شناسایی کردیم و وزارت بهداشت با تمامی این دانشگاه‌ها تفاهم‌نامه امضا کرده است که باید در چه حوزه‌هایی کار کنند و در چه حوزه‌هایی وزارت بهداشت از آنها حمایت می‌کند تا به مرجعیت علمی برسند.

ما نمی‌توانیم ادعا کنیم که در تمامی حوزه‌های دانشی به مرجعیت علمی می‌رسیم. ما باید بر اساس مزیت‌هایی که داریم عمل کنیم و این مزیت‌ها در مناطق ده‌گانه آمایشی و درواقع همان قطب‌های علمی شناسایی‌شده‌اند و بر اساس این مزیت‌ها بر اساس مناطق ده‌گانه آمایشی و دانشگاه‌های آنها موافقت‌نامه عقد کرده و مسیر را مشخص کرده‌ایم که هر قطبی بر چه موضوعاتی تمرکز داشته باشد.» وی ادامه می‌دهد: «معمولاً وقتی ما از تمایز صحبت می‌کنیم، منظورمان در سطوح تخصص، دکترای حرفه‌ای و پستاک (پسا دکترا) است. دانشگاه‌ها می‌توانند چهارچوب زیر بنایی خود را داشته باشند و در این مقطع شبیه هم باشند، اما در حوزه‌ای خاص سکوی پرشی برای خود ایجاد کنند.»

       یزدانی با تاکید بر اینکه زیرساخت‌های ما برای مرجعیت علمی قابل‌قبول است، می‌گوید: «چندین سال است که ما حداقل به‌صورت نمادین توسعه‌ای در نظام نوآوری داشته‌ایم. برای مثال مرکز پژوهش‌های فراوانی وجود دارد، پارک‌های دانش و فناوری شکل‌گرفته است، صندوق‌های حمایت از نوآوری ایجادشده است، اما مشکل اصلی این است که این مراکز و امکانات به یکدیگر متصل نشده‌اند تا شاهراهی بین ایده و ارزش افزوده ایجاد کنند. شاخص ما در اتصال بین قطعات نظام نوآوری در دنیا در رتبه 109 قرار دارد. قطعات راداریم اما هنوز به‌صورت سیستم درنیامده و به یکدیگر متصل نشده‌اند.»

بردهای تخصصی باید نسبت به تغییرات محیطی حساس شوند
       رضا دهنویه، معاون پژوهشی پژوهشکده آینده‌پژوهی در سلامت دانشگاه علوم پزشکی کرمان درباره آینده‌پژوهی در آموزش علوم پزشکی می‌گوید: «آینده‌پژوهی یکی از بندهای اولیه طرح تحول است. حوزه سلامت در محیطی با تغییرات زیاد قرار دارد، تغییراتی مانند تغییرات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، اقلیمی و فناوری که هرکدام از این موارد تاثیرات مهمی را بر نظام سلامت و به‌ویژه آموزش در نظام سلامت می‌گذارد. رویکردی که ما می‌توانیم در قبال این تغییر و تحولات داشته باشیم یکی این است که سوار قطار آینده شویم، کنشی از خود نشان ندهیم و به هر جا که ما را می‌برد حرکت کنیم یا اینکه می‌توانیم اقدام واکنشی نشان داده و آینده‌ای را ترسیم کرده و تلاش کنیم به آن آینده دست پیدا کنیم. کاری که پروژه آینده‌نگاری در حوزه آموزش علوم پزشکی انجام دهد، همین است.

 یعنی آینده‌ای مناسب را برای خود ترسیم می‌کنیم و تلاش می‌کنیم به آن دست پیدا کنیم. عمده پروژه‌های آینده‌پژوهی در سه فاز انجام می‌شود. فاز پیش‌آینده‌نگاری، خود آینده نگاری و پسا آینده‌نگاری که نتایج آینده‌نگاری را استقرار داده و اجرایی می‌کنیم.»

       دهنویه درباره ویژگی‌های آینده‌نگاری می‌گوید: «یک پروژه آینده‌نگاری باید ویژگی‌های مختلفی داشته باشد. یکی این مسئله است که تصمیمات باید حتماً اتخاذ شود و در اختیار سیاست‌گذاران قرار بگیرد. باید شبکه‌سازی انجام شود و همه نخبگان علوم پزشکی و آموزش علوم پزشکی را باید بتوانیم در این برنامه مشارکت دهیم. باید توانمند سازی‌ها را در کشور چه در بحث آینده‌پژوهی و چه بین‌رشته‌ای تقویت کنیم. همچنین باید توافقی صورت گرفته و افق‌هایی برای آن دیده شود. به‌صورت عمده خروجی‌های آینده‌پژوهی به خروجی‌های محسوس و خروجی‌های نامحسوس تقسیم می‌شود. خروجی‌های محسوس پس‌ازآنکه یک پروژه آینده‌پژوهی انجام می‌شود، در قالب گزارش‌های مختلف به بخش آموزش علوم پزشکی ارائه می‌شود. اما خروجی‌های نامحسوس مواردی است که بسیار مهم هستند.»

       دهنویه درباره خروجی‌های نامحسوس آینده‌پژوهی می‌گوید: «یکی بحث شبکه‌سازی است و خیل ذی‌نفعان مختلفی که باید آینده علوم پزشکی کشور را ترسیم کنند. متاسفانه ما شبکه مشخصی نداریم که خبرگان علوم پزشکی را به یکدیگر مرتبط کند و از نظرات آنها برای ساخت آینده پزشکی استفاده کند. سامانه‌ای طراحی‌شده است و در حال استقرار است به نام سامانه افق که مخفف انجمن فرهیختگان قطب‌های مختلف ده‌گانه است که این قطب‌های آمایشی در بحث آینده‌پژوهی مشارکت می‌کنند.»

       وی می‌افزاید:«مسئله دیگر اجماع بر سر چالش‌های آینده است. ما تا ندانیم قرار است آینده چه تاثیراتی را بر ما داشته باشد نمی‌توانیم واکنش درست نشان دهیم. ما انجمنی داریم که جلساتی با عنوان میز آینده‌پژوهی آموزش عالی داریم که در بخش سلامت هم به دنبال این مسئله هستیم که این میز یا جلسات را در مورد کلان‌روندهایی که بر آینده علوم پزشکی تاثیر می‌گذارند، داشته باشیم.

مسئله بعدی ایجاد حس مشترک نسبت به چشم‌انداز است و لازمه این مسئله نیز این است که ما در مورد مسائل مختلف اجماع نظر داشته باشیم. ما سعی کرده‌ایم واژه‌شناسی آموزش علوم پزشکی را در دستور کار قرار دهیم و تعداد واژه‌هایی را که احساس می‌کردیم ممکن است در مورد آنها ابهام وجود داشته باشد، شفاف کردیم و ان‌‌شا الله در آینده دربسته‌هایی ارائه می‌کنیم. از دیگر خروجی‌های نامحسوس آینده‌پژوهی آگاهی نسبت به چالش‌های آینده است.

در حال حاضر درباره کلان‌روند فناوری و تاثیرات آن بر آموزش عالی بررسی‌هایی صورت گرفته است که نتایج آنها قابل‌استفاده است و می‌طلبد که ما دائما نسبت به این چالش‌ها حساسیت نشان دهیم. ما باید در رشته‌های مختلف که مغز متفکر آنها بردهای هر یک از این رشته‌ها است، نسبت به تغییرات محیطی حساس شویم. تا زمانی که بردهای تخصصی نسبت به تغییرات محیطی حساس نشوند، نمی‌توانند این تغییرات را با کوریکولوم آموزش متناسب کنند و به دانشجوها انتقال دهند. چون دانشجوها با تغییرات همراه نیستند و زمانی که فارغ‌التحصیل می‌شوند به بسیاری از نیازها نمی‌توانند پاسخ دهند.»سپید
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: