شفا آنلاین>سلامت> 2 سال پیش در چنین روزهایی وزارت بهداشت دولت یازدهم سرخوش از افزایش بودجه رویایی که نمایندگان خانه ملت برای آنها در نظر گرفته بودند، درجهت تحقق یکی از وعدههای مهم حسن روحانی در روزهای پرالتهاب انتخابات برآمدند و انجام اصلاحاتی در نظام سلامت کشور را آغاز کردند؛
به گزارش
شفا آنلاین، به نقل از سپید اصلاحات در سیستمی که
سالها در حسرت یک غبارروبی مانده بود و بهخصوص در بخشهای دولتی،
نارضایتی مردمی را به اوج رسانده بود. کمبود تخت بیمارستانی بیداد میکرد،
توزیع خدمات بهداشتی و درمانی بسیار نامتناسب بود و مردم از کیفیت
ارائه
گلایههای فراوان داشتند.
بخش اعظم هزینههای درمان مردم از جیب خودشان
تامین میشد، اوضاع اسفباری بر دارو و تجهیزات پزشکی حاکم بود، به دلیل
نبود یا کمبود امکانات مناسب، پزشکان حاضر به ارائه خدمت در مناطق
دورافتاده و محروم نمیشدند و در شهرها هم «تعرفههای غیرواقعی» و
اصلاحناشده، متخصصین را واداشته بود که به اندک تعرفهای که به طور قانونی
برای ارائه خدمت آنها درنظر گرفته شده بود، بسنده نکرده و خودشان بهطور
مستقیم، هزینه طبابت خود را از بیمار دریافت کنند که البته این دریافتهای
غیررسمی، استاندارد مشخصی هم نداشت و کم و زیاد آن را شخص پزشک و نوع روابط
بیمار با وی تعیین میکرد. از این گذشته تعرفههای پایین و نظارتی که برای
جلوگیری از این دریافتهای زیرمیزی در بیمارستانهای دولتی وجود داشت،
باعث شده بود که بسیاری از متخصصین حاذق تن به ارائه خدمت در مراکز دولتی
ندهند و درنتیجه بیماران راهی جز مراجعه به بخش خصوصی نداشته باشند.
هرچند
که علیرغم هزینههای سرسامآور، خود مردم هم ترجیح میدادند از بیکیفیتی
بسیاری بیمارستانهای دولتی، به مراکز خصوصی پناه ببرند. این شرایط و
بسیاری دیگر که نقل آن مثنوی هفتاد من میطلبد، مجموعه نظام را به این
نتیجه رساند که راهی جز آغاز یک طرح تحولآفرین در سیستم بهداشت و درمان
کشور وجود ندارد و بدینسان از دل این شرایط، طرحی متولد شد که آن را «تحول
در نظام سلامت» نامیدند.
کشورهای
توسعه یافته دنیا هرکدام در نقطهای از تاریخ، دست به چنین اصلاحاتی در
نظام سلامت خود زدهاند که برخی از آنها میتوانند الگویی برای کشورهای
درحال توسعه همچون کشور ما باشند. اما باید دانست که چنین طرحهایی در
هیجکجای جهان یک شبه به سرانجام نرسیده و به طور متوسط یک دهه و حتی
بیشتر، زمان صرف آن شده است. اینجاست که با مقایسه اوضاع و احوال سالهای
گذشته با وضعیت فعلی، باید اذعان داشت که الحقوالانصاف طرح تحول سلامت در
طی دو سال، دستآوردهای چشمگیری به دست آورده است. حتی منتقدین سرسخت طرح
هم بر دستاوردهای آن صحه میگذارند و معتقدند کارهای فراوانی انجام شده
است.
اما
نکتهای که مورد انتقاد اهل فن و کارشناسان حوزه سلامت قرار گرفته این است
که گامهای مختلف این طرح هرکدام تا مرحلهای پیشآمده و نتایجی کسب
کردهاند، ولی با برخورد با موانع سر راه، نیمهکاره مانده و رها شدهاند.
گو اینکه حمایتهای کلامی بخشهای مختلف نظام در روزهای آغازینی که کلنگ
طرح تحول بر زمین میخورد، بخشی از اقدامات شتابزده و بهدور از
آیندهنگری و محاسبات کارشناسی را باعث شد و شاید روزی که دولت، مجلس،
بیمهها، مراکز صنفی و مجامع علمی همه یکصدا بانگبرآورده بودند که «به
میدان بروید، ما حمایت میکنیم»، کسی در ساختمان شهرک غرب گمان نمیبرد که
ممکن است روزی در مسیر تحقق این حمایتها، «اما و اگری» هم پیش آید. این شد
که همه تخممرغها را در یک سبد گذاشتند و بیمحابا به خرج بودجههایی که
قول آن داده شده بود، پرداختند. سخن از بخشهایی از بودجه که تخصیص نیافت
نیست، سخن از تعهدات بزرگترین تامینکننده منابع مالی در نظام سلامت یعنی
«بیمهها» است.
بیمهها که افزایش تعرفههایی را که خود به آن رای مثبت
داده بودند برنتافته و در مقام عمل، با کسری بودجه 7 هزار میلیاردتومانی
مواجه شدند و اینگونه شد که اقدامات طرح تحول هرکدام به نوعی معلول علتی
شده، از ادامه راه واماندند و نتایج مهمی که حاصل شده بود، هرکدام به شکلی
تحتتاثیر قرار گرفتند. در همان گامهای نخست، حدود 11 میلیون نفر از جمعیت
کشور که تحت پوشش هیچکدام از بیمههای خدمات درمانی موجود در کشور
نبودند، به رایگان به زیر چتر حمایت سازمان بیمه سلامت ایران وارد شدند.
این اقدام بزرگ چیزی نبود که متولیان سلامت از مباهات و افتخار به آن
چشمپوشی کنند.
اما دیری نپایید که با آشکار شدن روی دیگر سکه و رخ نمودن
مشکلات مالی، همانها در صف اول منتقدین ایستادند و تحت پوشش درآوردن این
تعداد زیاد آن هم جهت همه خدمات درمانی سرپایی و بستری را اقدامی عجولانه و
بدون برنامه خواندند. شاید نخستین دستاورد طرح تحول که در زندگی مردم
احساس شد، کاهشی بود که در پرداخت از جیب آنها صورت گرفت. بستری بیماران در
شهرها تنها با پرداخت 6 درصد و در روستاها با 3 درصد از کل هزینه،
انجامپذیر شد. ولی اشکال عمده این دستاورد مهم این بود که در همان بخش
بستری درجا زد و فرصتی نیافت تا در بخش سرپایی هم خودی نشان دهد.
مطالبات
چندین ماهه پزشکان و پیراپزشکان و پرستاران از بیمهها تبدیل به معضلی
بسیار جدی شده و حتی بر ماندگاری پزشکان در مناطق محروم هم اثر گذاشت تا
آنجا که پزشکان معترض لب به این گفته گشودند: «وزارت بهداشت، طرح تحول
سلامت را به طور نسیه و از جیب پزشکان تا اینجا رسانده است.» تامین
تجهیزات و داروی مورد نیاز در بیمارستانها از دیگر نتایج مثبتی بود که
حاصل شد. مسئولین وزارت بهداشت بارها بر این مسئله تاکید کردند که دیگر
لازم نیست کسی برای تامین دارو و لوازم، به بیرون از بیمارستان فرستاده
شود. اما طبیعتا این رویکرد صحیح تا زمانی عملی است که شرکتها تولید دارو و
تجهیزات پزشکی، بیمارستانها را در این راه حمایت کنند و این حمایت، خود
به دریافت به موقع مطالبات آنها از سازمانهای بیمهگر بستگی دارد. خلف
وعده بیمهها با این شرکتها، به عدم توانایی آنها در تامین دارو و تجهیزات
برای بیمارستانها خواهد انجامید و درنتیجه اوضاع به همان منوال گذشته
برخواهد گشت. کمااینکه این اتفاق درحال وقوع است.
توقف
گسترش طرح «پزشک خانواده» در مناطق روستایی معضلات نظام آموزش پزشکی و
شبکه بهداشت و... همه و همه نمونههایی هستند از کارهایی که هرکدام به شکل
نیمهکاره رها شدند و اگر نسبت به انجام هرکدام از آنها به تنهایی تمرکز
لازم صورت میگرفت، امروز شاهد نتایج بهتر و قابل دفاعتری میبودیم. شاید
اجرای این طرح به شکل پایلوت و آزمایشی و درابعاد کوچکتر از سراسر کشور،
میتوانست پیش از آنکه کار به اینجا کشیده شود، نقاط ضعف و قوت طرح را نشان
دهد و ما را از افتادن در گرداب مشکلاتی که حداقل در کوتاهمدت راهحلی
برای آن متصور نیست، محافظت کند.
سخن
کوتاه. بدون شک مسئولین وزارت بهداشت هرگز به دنبال عقبنشینی از راهی که
آغاز کردهاند نیستند. ولی چنانچه این در بر همین پاشنه بچرخد و اوضاع بر
همین منوال باشد، واقعیتی تحت عنوان «شکست» با تمام توان، خود را بر این
طرح تحمیل خواهد کرد. به نظر میرسد به طرحی برای ایجاد تحول در «طرح تحول
نظام سلامت» نیاز است. در واقع علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.