کد خبر: ۱۰۳۴۳۲
تاریخ انتشار: ۰۰:۵۹ - ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ - 2016April 06
شفا آنلاین>اجتماعی>درس ایثار و فداکاری در محروم‌ترین نقطه ایران معنا پیدا کرد و یک معلم جوان با ایثار جان خود زندگی سه دانش‌آموز را از مرگ نجات داد.

به گزارش شفا آنلاین،این حادثه تلخ بعد از ظهر روز یکشنبه در روستای نوکجو از توابع دهستان روتک شهرستان خاش در نقطه صفر مرزی اتفاق افتاد و حمید کنگوزهی معلم 28 ساله در زیر آوار دیوار خانه قدیمی جان خود را از دست داد و عبدالرئوف شهنوازی معلم جوان دیگر مدرسه شهید رحیمی بشدت زخمی شد.

ساعت 15 و 45 دقیقه روز یکشنبه با شنیدن صدای زنگ تفـــــریح 53 دانش آموز مدرسه شهید رحیمی با شادی به حیاط مدرسه رفتند، تعدادی از آنها به دلیل  نبودن  دیوار در اطراف مدرسه در سایه دیوار فرسوده خانه قدیمی که کنار مدرسه قرار داشت ایستاده و مشغول صحبت بودند .

با توجه به بارش‌های چند روز قبل دیوار بشدت سست شده بود و با شروع گردباد بشدت تکان می‌خورد و خبر از فاجعه تلخی می‌داد. دو معلم روستا که متوجه ریزش دیوار شده بودند با فریاد از سه دانش آموزی که کنار این دیوار ایستاده بودند خواستند تا آنجا را ترک کنند اما گردباد اجازه نداد تا صدای آنها به دانش آموزان برسد. لحظه‌ای بعد این دو معلم  بسرعت خود را به آنها رساندند و سعی کردند این دانش آموزان را از آنجا دور کنند. دیوار با صدای وحشتناکی فرو ریخت و در این لحظه این دو معلم فداکار با پرت کردن سه دانش آموز آنها را از مرگ نجات دادند اما آوار بر سرآنها فرو ریخت.

عبدالرئوف شهنوازی معلمی که در این حادثه تلخ مجروح شده بود در گفت‌و‌گو با خبرنگار ما جزئیات مرگ دلخراش معلم فداکار مدرسه را تشریح کرد. وی با بیان اینکه این مدرسه در یک منطقه محروم و در نقطه صفر مرزی قرار دارد، گفت: حمید ساکن روستای گزلو در منطقه پشتکوه خاش بود و با توجه به اینکه ما از بومی‌های منطقه هستیم مدرسه شهید رحیمی به عنوان محل تدریس برای ما انتخاب شد.

وی ادامه داد:‌ در این مدرسه 53 دانش آموز تحصیل می‌کنند که 13 نفر آنها در پایه متوسطه و بقیه در پایه ابتدایی هستند. حمید معلم پایه ابتدایی بود و با توجه به اینکه طعم تلخ محرومیت را بخوبی چشیده بود همیشه تلاش می‌کرد با هزینه خود بهترین امکانات را برای دانش‌آموزان فراهم کند، از آنجا که اطراف مدرسه دیواری وجود نداشت و خانه‌های روستایی نیز نزدیک مدرسه قرار داشتند تعدادی از دانش آموزان به کنار دیوار این خانه‌ها می‌رفتند.

دیوار بلند یکی از این خانه‌ها که از مدتی قبل خالی از سکنه شده بود به دلیل بارش‌های چند روز قبل سست شده بود. چندین بار به اهالی روستا در ارتباط با این خانه تذکر داده بودیم اما توجهی نکرده بودند. روز یکشنبه وقتی زنگ تفریح به صدا درآمد دانش‌آموزان به حیاط مدرسه رفتند و سه نفر آنها نیز کنار این دیوار نشسته بودند، چند دقیقه بعد گردباد شدیدی درحال نزدیک شدن به روستا بود. با توجه به سست بودن دیوار بلافاصله همراه با حمید با فریاد از دانش‌آموزانی که کنار دیوار بودند خواستیم تا آنجا را ترک کنند اما صدای ما به آنها نمی‌رسید. همراه با حمید به طرف آنها دویدیم. دیوار درحال فروریختن بود که حمید دونفر از آنها را در آغوش گرفت و به گوشه‌ای پرتاب کرد و من هم یکی دیـــگر از دانش آموزان را از کنار دیوار دور کردم. دیوار با صدای وحشتناکی فرو ریخت، حمید زیر آوار ماند و پای من نیز زیر آوار گیر کرد. در آن لحظه فقط نگاهم به دانش‌آموزان بود و وقتی متوجه شدم همه آنها سالم هستند خیالم راحت شد.

خودم را با تلاش زیاد از زیر آوار بیرون کشیدم و با کنار زدن آوار حمید را که بشدت زخمی شده بود بیرون آوردم. با کمک دونفر از اهالی روستا و یکی دیگر از همکارانم او را داخل خودروام قرار دادیم و به طرف خاش حرکت کردیم.

وی ادامه داد: در آن لحظات متوجه شکستگی پای خود نبودم و فقط به نجات حمید فکر می‌کردم. تلفن همراه در منطقه صفر مرزی با مشکل آنتن دهی مواجه است و نمی‌توان تماس گرفت. حمید چند بار به هوش آمد ولی دوباره از هوش رفت.
 در جاده متأسفانه لاستیک ماشین پنچر شد و بعد از گرفتن پنچری دوباره حرکت کردم. مسئولان آموزش و پرورش خاش که از حادثه باخبر شده بودند برای کمک به ما به طرف روستا آمدند و در بین مسیر آنها را دیدم. یکی از آنها که با کمک‌های اولیه آشنایی داشت وقتی نبض حمید را گرفت گفت قلب او از حرکت ایستاده است. با سختی بسیار  حمید را به بیمارستان خاش منتقل کردیم. در طول مسیر چهره دو دختر خردسال او مقابل چشمانم قرار داشت. حمید همیشه با شوق زیاد از آنها برای ما حرف زده بود  و دخترانش هر روز در انتظار بازگشت پدر ساعت‌ها کنار درخانه می‌ایستادند. وقتی پزشکان بیمارستان گفتند حمید بر اثر شدت جراحات فوت کرده است پاهایم سست شد و روی زمین افتادم. باور نمی‌کردم بهترین دوست و همکارم را از دست داده باشم. او درس ایثار و فداکاری را با تقدیم جان خود به همه ما آموخت.

این معلم فداکار با ناراحتی افزود حمید علاقه زیادی به معلمی  داشت و عاشقانه به دانش آموزان درس می‌داد. چند سال قبل ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد اما یکی از دختران او به بیماری قلبی مبتلا است و حمید همیشه نگران فرزندش  بود اما هیچ‌گاه اجازه نمی‌داد بیماری دخترش بر کار او تأثیر بگذارد. برای حضور در مدرسه هر روز مسافت زیادی را طی می‌کرد اما با شوق فراوان در کلاس درس دانش آموزان ابتدایی حاضر می‌شد

  روز گذشته پیکر این معلم فداکار با حضور مسئولان استان سیستان و بلوچستان و دانش‌آموزان مدرسه تشییع و در زادگاهش روستای گزلو پشتکوه به خاک سپرده شد.

وزیر آموزش و پرورش در پیامی فقدان این معلم فداکار را تسلیت گفت. در متن پیام دکتر فانی آمده است: فداکاری معلم سیستان و بلوچستان نشان داد معلمان کشور در مسیر تعلیم و تربیت و بالندگی دانش آموزان از بذل جان نیز دریغ نمی‌کنند. نظام تعلیم و تربیت اسلامی به وجود چنین معلمان فداکار و ایثارگری که نام و یادشان جاودان و نقش الگویی شان ماندگار خواهد بود به خود می‌بالد.ایران

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: